«آریل کوئن» : «قزاقستان» قادر به میانجیگری میان آمریکا و ایران است

عضو شورای روابط خارجی آمریکا:

«قزاقستان» قادر به میانجیگری میان آمریکا و ایران است

عضو شورای روابط خارجی آمریکا با بیان اینکه «آستانه» قادر است به عنوان یک میانجی معتبر، میان آمریکا و کشورهای روسیه، چین و ایران نقش‌آفرینی کند، قزاقستان را شریک خوبی برای پیشبرد اهداف واشنگتن از «پامیر» تا دریای خزر برشمرد.

۹۵/۰۸/۳۰ :: ۱۰:۵۲

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در بیشکک به نقل از «کازینفورم»، «آریل کوئن» رئیس «مرکز انرژی، منابع طبیعی و ژئوپولیتیک» وابسته به مؤسسه «مطالعات امنیت جهانی» و عضو شورای روابط خارجی آمریکا با انتشار مقاله‌ای با موضوع «قزاقستان، شریک آمریکا در اوراسیا» نوشت: رئیس‌جمهور جدید آمریکا در زمان شروع فعالیت خود در ماه ژانویه سال 2017، با چالش‌های روبه رشد مربوط به سیاست خارجه چین، روسیه و تهدید اسلام‌گرایان افراطی مواجه می‌شود.

وی عنوان کرد: «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور جدید آمریکا ضمن شروع فعالیت خود در ماه ژانویه، با چالش‌هایی نظیر؛ سیاست خارجه چین، روسیه و تهدید اسلام‌گرایان افراطی مواجه است و در چنین موقعیتی، متحدان آمریکا باید همانند شرکای کلیدی واشنگتن، در مناطق جغرافیایی مهم حضور داشته باشند.

نقش‌آفرینی مثبت «آستانه» در فرآیندهای منطقه‌ای

کوئن از قزاقستان به عنوان شریک 25 ساله آمریکا از آغاز استقلال این کشور در آسیای مرکزی یاد می‌کند و در مواجهه با چالش‌های فعلی، همکاری‌های گسترده‌تر «آستانه» و واشنگتن را مؤثر می‌داند.

وی در نوشته خود یادآور شد: بزرگترین مرکز سلاح‌های هسته‌ای اتحاد جماهیر شوروی در فرودگاه کیهانوردی «بایکانور» در شهر «سمی‌پالاتینسک» قزاقستان قرار داشت که آستانه با توجه به سیاست توسعه نهادهای دموکراتیک، از نگهداری این مرکز هسته‌ای امنتاع کرد و مسیر ایجاد یک دولت مدرن غیرهسته‌ای را در پیش گرفت.

عضو شورای روابط خارجی آمریکا ادامه داد: قزاقستان همچنین در طرح اقتصادی چین موسوم به «یک مسیر- یک کمربند»، پروژه اتحادیه اقتصادی اوراسیا، مبارزه با افراط‌گرایی مذهبی و عدم ترویج و گسترش سلاح‌های هسته‌ای، نقش مهمی را ایفا می‌کند.

کوئن کشور قزاقستان را علیرغم داشتن بزرگترین ذخایر اورانیوم، باعث توسعه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و ایجاد بانک بین‌المللی اورانیوم (کم‌غنی شده جهت اهداف غیرنظامی) می‌داند.

وی افزود: «نورسلطان نظربایف» رئیس‌جمهور قزاقستان آزمایشگاه هسته‌ای «سمیپالاتینسک» را  پیش از استقلال این کشور تعطیل کرد و با کمک برنامه خلع سلاح «نان-لوگار»، این کشور را در سال 1995 از سلاح‌های هسته‌ای شوروی و موشک‌های مربوطه پاکسازی نمود.

عضو شورای روابط خارجی آمریکا افزود: از سوی دیگر قزاقستان، با سازماندهی 2 دوره مذاکرات میان آمریکا و ایران، نقش مهمی را در دستیابی توافق هسته‌ای این 2 کشور ایفا نمود، ضمن آنکه آستانه همانند یک میانجی در مذاکرات صلح سوریه و در تبلیغ موضوع عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای مشارکت داشته و به سرعت جایگاه خود را در حوزه امنیت و دیپلماسی بین‌المللی ارتقاء بخشید.

کوئن قزاقستان را تنها کشور در حوزه شوروی سابق می‌داند که ریاست سازمان امنیت و همکاری اروپا را برعهده داشت و پیشنهاد برگزاری کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا را ارائه کرد.

آهنگ رو به رشد اقتصاد قزاقستان

به نظر وی، قزاقستان توسط همکاری با شرکت‌های انرژی غربی از جمله کمپانی‌های «شورون» و «اکسون»، توانسته است بزرگترین مناطق نفتی جهان یعنی «تنگیز»، «کاشاگان» و «کاراچاگانک» را سازماندهی کرده و درآمد سرانه نفتی خود را از روزانه 700 دلار در سال 1994 به روزانه 13 هزار دلار در زمان فعلی افزایش دهد.

کوئن ادامه اظهار داشت: راه‌آهن‌ها، بنادر و فرودگاه‌های قزاقستان، نقش این کشور را همانند یک مرکز کلیدی در پروژه «یک مسیر- یک کمربند» چین افزایش می‌دهند، ضمن آنکه به زودی در شهر آستانه نمایشگاه بین‌المللی «اکسپو-2017» جهت توسعه استفاده از انرژی‌های جایگزین برگزار خواهد شد.

به باور این کارشناس، امروزه شهر آستانه یک مرکز اقتصادی و فرهنگی رو به رشد با فرودگاه‌های مدرن محسوب می‌شود.

کوئن پیش‌بینی کرد: نمایشگاه بین‌المللی «اکسپو-2017» قزاقستان، آستانه را نیز همانند مراکز مالی «دوبی» و «کازابلانکا»، به مرکز مالی بین‌المللی در چارچوب پروژه «جاده ابریشم» تبدیل کند.

وی افزود: رئیس‌جمهور آینده آمریکا نیز روابط خود را با قزاقستان به عنوان شریک اصلی واشنگتن در اوراسیا گسترش خواهد داد.

توانایی آستانه جهت میانجیگری میان آمریکا و رقبای واشنگتن

به گفته کوئن، اکثریت مسلمانان میانه‌رو قزاقستان می‌تواند به مبارزه با افراط‌گرایی و حمایت از دولت رسمی افغانستان در حوزه امنیت کمک کنند و علاوه بر این، آستانه قادر است به عنوان یک میانجی معتبر، میان آمریکا و کشورهای روسیه، چین و ایران نقش‌آفرینی کند.

این تحلیلگر آمریکایی معتقد است: واشنگتن باید قزاقستان را همانند یک فرصت عالی برای توسعه اقتصاد خود در نظر داشته و همزمان آستانه را در غلبه بر مشکلات اقتصادی خویش یاری دهد ضمن آنکه قزاقستان نیز برای غلبه بر فساد اداری، بهبود قوانین و مقررات و بهبود ساختار مالی و اقتصادی نیاز به مساعدت غرب دارد.

به نظر وی، قزاقستان با توجه به توسعه روبه رو شد اجتماعی، به یک نظام سیاسی پویاتر و پارلمان معتبرتری نیاز دارد و با وجود آنکه گروه‌های حقوق بشری از وضعیت قزاقستان انتقاد می‌کنند اما در واقع، این کشور جامعه آزادتری نسبت به همسایگان خود دارد.

کوئن در پایان مقاله خود، قزاقستان را شریک خوبی برای پیشبرد اهداف واشنگتن از «پامیر» تا دریای خزر عنوان کرد.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950828000078

وحید «مژده» : افغانستان برزخ میان «داعش» و «داعش هراسی»

افغانستان برزخ میان «داعش» و «داعش هراسی»

 20.11.2016

وحید «مژده» / سایت فارسی رو

از مدتی بدینسو شایعاتی در مورد رابطه میان طالبان و فدارسیون روسیه به گوش می رسید. در گذشته شایعاتی هم در مورد سفر رهبران طالبان به ماسکو شنیده شده بود و مشاهد حسین رئیس کمیسیون امور دفاعی سنای پاکستان نیز در سخنانی در واشنگتن گفته بود که طالبان افغان تماس های مخفیانه با روسیه برقرار کرده اند.

چون روسیه خود منتقد امریکا و غرب به دلیل حمایت آنان از بعضی از گروه های اسلامگرا در سوریه است، پیشبینی نمی شد که با طالبان نزدیک گردد اما به نظر می رسد که روسیه قصد دارد تا در دیپلوماسی خود در مورد منطقه تغییرات جدی تری را به وجود آورد.

ضمیر کابلوف نمایندۀ خاص روسیه برای افغانستان و پاکستان اخیرا در اظهاراتی صریح و غیرمنتظره سخنانی به زبان آورد که می تواند تاحدی تائیدی بر شایعات گذشته باشد. کابلوف به خبر گزاری انترفاکس گفت که داعش دشمن مشترک فدارسیون روسیه و طالبان است و همین دشمن مشترک موجب شده تا روسیه با طالبان افغان در تماس گردد. وی گفت که روسیه و طالبان در مورد مبارزه با داعش منافع مشترک دارند و روسیه در این مورد با طالبان معلومات تبادله می کند. کابلوف همچنان گفته که این مسئله را بسیار مهم وقابل دقت می داند که طالبان و پاکستانی هردو، ابوبکر بغدادی را به عنوان خلیفه به رسمیت نمی شناسند.

ضمیرکابلوف از شخصیت های نزدیک به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه می باشد و این نخستین بار هم نیست که وی در مورد طالبان چنین مطالبی را بیان می کند، وی قبلا 23 دسامبر 2015 در مصاحبه با آژانس خبری انترفاکس روسیه گفته بود که: "با توجه به حضور گروه داعش در افغانستان، در رابطه میان منافع ما و طالبان، نوعی نزدیکی ایجاد شده است". وی در آن زمان نیز به وجود کانال های ارتباطی میان مسکو و طالبان در مورد تبادلهء اطلاعات اشاره کرده بود.

بیشترین نگرانی روسیه از حضور داعش در افغانستان ناشی از شرایط در سوریه و عراق است. اخیرا تلاش ها برای شکست داعش در سوریه و عراق شدت گرفته و این گروه که خود را دولت اسلامی می خواند، بخشی از قلمروی را که در دوسال قبل در عراق و سوریه تحت کنترول خود در آورده بود، از دست داده است.

از جانب دیگر تعدادی از رهبران داعش در سوریه که با ابوبکر بغدادی نزدیک اند، از کشور های آسیای میانه و قفقاز اند. روسیه نگران از آنست که اگر داعش با فشارهای بیشتری در سوریه و عراق مواجه گردد، احتمال دارد تا این جنگجویان سعی نمایند خود را به افغانستان برسانند و از این طریق سعی نمایند تا به آسیای میانه نفوذ کنند.

سابقۀ حضور داعش در افغانستان به دو سال قبل بر می گردد که دعوت داعش در مناطق قبایلی آنسوی دیورند موجب شد تا تعدادی از طالبان پاکستانی از منطقۀ قبایلی اروکزی اجنسی به این گروه بپیوندند. ابوبکر بغدادی حافظ سعید خان را رهبر دولت اسلامی در اقلیم خراسان و عبدالروف خادم از فرماندهان نظامی طالبان افغان را معاون وی تعیین نمود. عبدالروف خادم قبل از این که در این مورد سخنی بگوید، در حملۀ هوایی امریکا در هلمند کشته شد.

طالبان که به هیچ گروه جنگجوی دیگری اجازه نمی دهند تا در قلمر نفوذ آنان در افغانستان فعالیت نمایند، با این گروه نوظهور در افتادند. نخستین برخورد میان داعش و طالبان زمانی صورت گرفت که هنوز خبر مرگ ملامحمد عمر فاش نشده بود. در آن زمان داعش قصد داشت محموله ای از سلاح را از آنسوی دیورند به شرق افغانستان انتقال دهد که طالبان افغان این محمولۀ سلاح را ضبط کردند.

تحرکات داعش موجب گردید تا اختر محمد منصور نامه ای به ابوبکر بغدادی بنویسد. او در این نامه تذکر داد که در شرایطی که در افغانستان جنگ طالبان علیه امریکا ادامه دارد، ایجاد این گروه جدید به خیر مسلمانان نیست و از وی خواست موقف خود را در مورد این گروه اعلام نماید. جواب البغدادی به منصور تند توهین آمیز بود و بعد از آن جنگ میان دو گروه در شرق افغانستان شدت گرفت. داعش توانست میان طالبان اختلاف به میان آورد و تعدادی از ازبیک های مربوط حرکت اسلامی ازبیکستان به داعش بیعت کردند. این مسئله موجب جنگ در ولسوالی ارغنداب در ولایت زابل شد و سرانجام به کشته شدن ملامنصور دادالله انجامید.

فدراسیون روسیه از نزدیک این جریانات را تحت نظر داشت و جنگ های طالبان در شمال افغانستان و به خصوص سقوط کندز در سال گذشته این نگرانی را در روسیه به میان آورد که طالبان با داعش هم پیمان شده اند. از جانب دیگر در میان دولت افغانستان هم کسانی بودند که داعش در افغانستان را برنامه ای از طرف حکومت افغانستان با تبانی خارجی ها می دانستند. آنها بعضی از اراکین دولت را به حمایت از داعش متهم کردند اما دولت در این مورد خاموش باقی ماند.

وقتی جواب دولت به چنین اتهام سنگین سکوت بود، طبیعی است که کشور های همسایه نسبت به وقایع افغانستان مشکوک شدند. بخصوص فدراسیون روسیه به این نتیجه رسید که آوردن داعش به مرزهای آسیای میانه برای بی ثبات ساختن روسیه است و بنابراین باید با آن مقابله کرد.

از آنجایی که دشمن دشمن دوست بشمار می آید، فدارسیون روسیه با طالبان در تماس شد. گفته می شود که آخرین سلسله از این تماس ها در ماه اگست امسال صورت گرفت. روسها در دیدار با طالبان، نگرانی خود را از سه مسئله در افغانستان با آنها شریک ساختند:

1. داعش و شایعات حضور بعضی از آنها در صف طالبان.
2. حضور جنگجویان آسیای میانه در صف طالبان که با داعش هم پیمان نیستند.
3. مسئلۀ مواد مخدر و امکانات همکاری مشترک برای جلوگیری از قاچاق آن به آسیای میانه.

فدراسیون روسیه برای مقابله با این تهدید در سطح بزرگتر نیز مشغول اقدام است. سرگی شایگو وزیر دفاع روسیه نیز در دیدار با وزیر دفاع تاجیکستان گفته است که حضور داعش در افغانستان یک تهدید بالقوه برای آسیای میانه و فدراسیون روسیه است و روسیه برای مقابله با این چالش، مشغول کمک به تقویت نیروهای بعضی از کشور های آسیای میانه است.

این مسئله کاملا روشن است که سروصدای حضور داعش در افغانستان به هیچ صورت به نفع دولت افغانستان نیست و تاکنون این گونه بزرگ نمایی بیشتر به نفع طالبان تمام شده است اما دولت افغانستان هنوز هم ظاهرا متوجه این مسئله نیست. چند روز قبل بار دیگر رسانه های کابل از حضور فزایندۀ داعش در ولایت زابل و مناطق تحت کنترول طالبان خبر دادند. یکی از مقامات محلی مدعی شد که "در جاهائی بیرق های سفید پایین شده و بیرق های سیاه بالا شده و در جاهایی هم بیرق های سیاه پایین شده و بیرق های سفید بالا شده!؟". اما طالبان طی اعلامیه ای این ادعا ها را رد کردند و از حضور گروه داعش ابراز بی اطلاعی نمودند.

به نظر می رسد که این دسته وکلای پارلمان یا بخشی از پروژۀ داعش هراسی اند و یا اینکه معلومات دقیق از جریانات ندارند و اطلاعات شان را از کسانی می گیرند که جنگ جویان ازبیک در ولایت زابل را داعش می دانند اما حقیقت اینست که بعد از آخرین برخورد میان طالبان و افراد پیوسته به داعش در سال گذشته در این منطقه که در نتیجه منصور دادالله و تعدادی از رهبران حرکت اسلامی ازبیکستان کشته شدند، طالبان به جنگجویان خارجی دستور داده اند که بعد از این حق ندارند در یک منطقه تجمع نمایند و هر چند خانواده را در منطقه ای سکونت داده اند تا بار دیگر با هم یکجا نشوند و مشکل ایجاد نکنند.

فدارسیون روسیه اگر از یک طرف این شایعات را با نگرانی دنبال می کند و آنرا حداقل در آینده چالشی امنیتی برای خود می شمارد، از جانب دیگر در صدد مبدل کردن این چالش به فرصت است. ماسکو اکنون درصدد تقویت حضور نظامی خود در آسیای میانه است جایی که امریکا در سال 2001 و بعد از حمله به افغانستان، چشم طمع به آن دوخته بود.

بهرحال وضع در جهان در حال تغییر است و باید دید که با پایان کار داعش در سوریه و عراق، آیا بقایای آن گروه سر از افغانستان بیرون خواهند کرد؟ چنین تغییر تاحدی به روابط میان روسیه و پاکستان از یک طرف و امریکا و پاکستان از جانب دیگر نیز مربوط است. اگر پاکستان همچنان مورد بی مهری امریکا باشد، اسلام آباد به ماسکو نزدیک تر خواهد شد و برنامۀ حضور قدرتمند داعش در افغانستان به مانع برخواهد خورد.

همچنان باید منتظر بود و دید که با قدم نهادن دونالد ترامپ به قصر سفید، روابط میان روسیه و امریکا چه سمت وسویی خواهد یافت. اگر روابط میان ماسکو و واشنگتن بهبود یابد، احتمال دارد تا پروژۀ داعش هراسی در افغانستان به پروژۀ حضور قدرتمند داعش که کشور های دیگر منطقه را تهدید نماید، مبدل نگردد و قدرت این گروه در حد فعلی آن محدود باقی بماند.

http://www.farsi.ru/doc/13300.html

گفت‌وگوی رئیس‌ رژیم صهیونیستی با نخست‌وزیر هند درباره ایران

گفت‌وگوی رئیس‌ رژیم صهیونیستی با نخست‌وزیر هند درباره ایران

رئیس رژیم اشغالگر قدس در دیدار خود با نخست‌وزیر هند مدعی شد که نگرانی های خود در مورد اقدامات تهران در منطقه و هدف ایران برای نابودی رژیم صهیونیستی را با مودی در میان گذاشته است.

یکشنبه / ۳۰ آبان ۱۳۹۵ / ۱۲:۳۵

به گزارش ایسنا، به نقل از اورشلیم پست بنابر ادعای رووین ریولین، رئیس رژیم صهیونیستی، نارندرا مودی نخست وزیر هند به او گفته که ایران با ما روابط دوستانه خوبی دارد، اما در هر زمان، هر نهاد و آژانسی علیه شما (تل آویو) تصمیم بگیرد دهلی نو از شما حمایت می‌کند.

ریولین روز شنبه به خبرنگاران گفت که نخست وزیر هند قاطعانه اعلام کرده است، هند مخالف هرگونه اقدام ایران برای صدمه زدن به اسراییل است.

http://www.isna.ir/news/95083020430/

اردوغان: ترکیه می‌تواند به جای اتحادیه اروپا به سازمان شانگهای بپیوندد

          اردوغان:

ترکیه می‌تواند به جای اتحادیه اروپا به سازمان شانگهای بپیوندد

رئیس جمهور ترکیه ضمن اظهار این مسئله که کشورش نباید بر مسئله پیوستن به اتحادیه اروپا متمرکز شود، تاکید کرد که آنکارا می‌تواند به گروه امنیتی تحت رهبری چین و روسیه بپیوندد.

یکشنبه / ۳۰ آبان ۱۳۹۵ / ۱۴:۳۴

به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، اظهارات رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در حالی مطرح می‌شود که آنکارا دهه‌ها امیدوار بوده است که بتواند به اتحادیه اروپا بپیوندد؛ امیدی که در پی کودتای نافرجام 25 تیرماه این کشور به پایین‌ترین میزان خود رسیده است. در همین حال اردوغان در جریان بازگشت از سفر خود از ازبکستان در این باره به خبرنگاران گفت: اول از همه ترکیه باید درباره اتحادیه اروپا با آرامش تصمیم گیری کرده و تمام تمرکز خود را به این مسئله معطوف نکند.

وی ادامه داد: برخی از من انتقاد می‌کنند اما من نظر خودم را ابراز می‌کنم. برای مثال من می‌گویم چرا ترکیه به عضویت سازمان شانگهای در نیاید؟ سازمان همکاری شانگهای یک بلوک اقتصادی و امنیتی است که از سوی روسیه و چین رهبری می‌شود. قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان از دیگر اعضای این سازمان محسوب می‌شوند.

اردوغان در ادامه اظهاراتش خاطرنشان کرد که تاکنون با همتای روس و قزاق خود درباره این موضوع گفت‌وگو کرده است.

رئیس جمهور مناقشه برانگیز ترکیه بارها از برنامه ترکیه برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای سخن گفته است؛ اقدامی که می‌تواند تلاش چند ده ساله آنکارا برای پیوستن به اتحادیه اروپا را به محاق ببرد. با این حال گزینه عضویت در این سازمان نیز پس از سرنگون شدن جنگنده روسی توسط نیروهای ترک به گزینه کمرنگ‌تر تبدیل شد. اما بر اساس برخی گزارش‌ها اکنون با وساطت رئیس جمهور قزاقستان میان آنکارا و مسکو این گزینه همچنان می‌تواند یک گزینه احتمالی قلمداد شود.

ترکیه به صورت رسمی در سال 1987 درخواست خود برای عضویت در اتحادیه اروپا را مطرح و مذاکرات خود در این باره را از سال 2005 آغاز کرد.

بروکسل به شدت از اقدامات سرکوبگرانه دولت ترکیه پس از کودتای نافرجام این کشور انتقاد می‌کند اما پس از توافق اتحادیه اروپا و ترکیه به منظور کاهش موج مهاجران به اتحادیه اروپا، بروکسل متعهد شد که سرعت این مذاکرات عضویت را افزایش دهد.

دولت آنکارا هشدار داده است که اتحادیه اروپا باید تا پایان سال جاری میلادی درباره عضویت ترکیه در این بلوک تصمیم گیری کند در غیر اینصورت درباره این موضوع رفراندومی برگزار خواهد کرد.

http://www.isna.ir/news/95083020496

عاشق حسین طوری : استیضاح سیاسی وزرای دولت وحدت ملی

منفعت طلبی افغانستان را با چالش مواجه می کند؛

استیضاح سیاسی وزرای دولت وحدت ملی

عاشق حسین طوری، مدیر رادیو پشتو: به گفته کارشناسان پروسه استیضاح بیشتر جنبه سیاسی دارد تا فنی و برخی کارشناسان نیز بحث مادی را بیان می کنند تا از دولت باج گرفته شود.
 
 تاریخ انتشار:جمعه 28 آبان 1395      12:0

عاشق حسین طوری/ مدیر رادیو پشتو

دیپلماسی ایرانی: دولت وحدت ملی افغانستان که دو سال خود را پشت سر گذاشته و در سال سوم به سر می برد از همان بدو تاسیس با مشکلات گوناگون روبه رو بود. از یک سو به خاطر اختلافات بر سر نتایج انتخابات ریاست جمهوری بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله در نتیجه میانجیگری جان کری، وزیر امور خارجه امریکا بر اساس یک تفاهم نامه سیاسی این حکومت شکل گرفت. پست ریاست اجرائیه که در قانون اساسی وجود ندارد ، در این دولت ایجاد شد. طبق این تفاهم اشرف غنی، رئیس جمهور و عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه و حکومت تلفیقی این دو نفر به نام حکومت وحدت ملی به وجود آمد که در دو سال گذشته نامبردگان بر سر تقسیم قدرت و پست ها اختلاف داشتند و اکثر وزارتخانه ها توسط سرپرستان اداره می شد.

از سویی در عرض دو سال باید لویه جرگه قانون اساسی بر اساس توافق سیاسی فراخوانده می شد تا پست ریاست اجرائیه قانون مند شود که لویه جرگه از سوی رئیس جمهور فراخوانده نشد که این امر باعث شد، عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه، رئیس جمهور غنی را شدیداً مورد انتقاد قرار دهد. این اختلافات کم بود تا اختلافات عبدالرشید دوستم معاون اول رئیس جمهور با این دو سر باز کرد. دوستم، رئیس جمهور و رئیس اجرائیه را به قوم گرایی متهم ساخت و گفت آن چه قانون اساسی به او داده، عملاً به وی داده نشده و اکنون با دولت قهر کرده است و سرکار نمی رود. هنوز دولت وحدت ملی اختلافات بین خود را حل نکرده است که مجلس ملی افغانستان به طور بی سابقه ای تعدادی از وزرای دولت وحدت ملی افغانستان را استیضاح کرد. تا دیروز 13 وزیر استیضاح شده که هفت نفر از آنان رد صلاحیت شده و شش تن توانستند رای اعتماد بگیرند. قرار است 4 نفر دیگر به جلسه استیضاحیه مجلس ملی احضار شوند . مجلس ملی از میان 13 نفر یاد شده برای ده نفر در غیاب آنها صندوق رای گذاشته، چون این ده نفر به نشست های استیضاح مجلس ملی نیامده اند. دواخان مینه پال، معاون سخنگوی رئیس جمهوری در این باره می گوید:" حکومت از اعضای مجلس ملی خواسته است که این جریان را خاتمه دهد." مجلس ملی افغانستان نیز بر این نظر است از روز شنبه فقط وزرائی استیضاح شوند که کمتر از هفتاد درصد بودجه را مصرف کرده باشند. حاجی عبیدالله بارکزی، عضو مجلس ملی افغانستان ضمن حمایت از پروسه استیضاح وزرا گفته است:" وزرایی که کارکرده بودند مورد اعتماد قرار گرفتند و وزرایی که حتی 13 درصد بودجه را هم مصرف نکرده بودند، سلب اعتماد شدند." به گفته او قرار است 4 وزیر دیگر استیضاح شوند. سپس یک هیئتی از مجلس ملی با رئیس جمهور اشرف غنی دیدار خواهد داشت تا او را متقاعد سازد که پروسه استیضاح در راستای منافع ملی بوده است. وزرایی که سلب اعتماد شدند کارایی نداشتند. بنابراین از رئیس جمهور خواسته خواهد شد افراد جدید، کارآمد و با صلاحیت به جای وزاری رد صلاحیت شده معرفی کند.

اما برخی کارشناسان سیاسی با توجه به وضعیت امنیتی افغانستان هم شرایط را برای مصرف کل بودجه مساعد ندانستند و هم پروسه استیضاح را به ضرر منافع ملی قلمداد کرده اند. به گفته کارشناسان پروسه استیضاح بیشتر جنبه سیاسی دارد تا فنی و برخی کارشناسان نیز بحث مادی را بیان می کنند تا از دولت باج گرفته شود. ولی برخی نیز بر این باورند این روند باعث خواهد شد، مصرف بودجه بیش از پیش کند شود و یک نابسامانی به وجود خواهد آمد. اما انوارالحق احدی، رئیس جبهه ملی نو می گوید:" پروسه استیضاح وزرا از سوی مجلس ملی مشروعیت قانونی حکومت را بیش از پیش زیر سوال برده و راه حل این است که انتخابات ریاست جمهوری پیش از موعد برگزار شود." به گفته احدی دو سال است حکومت تحت نام حکومت وحدت ملی به شکل غیرقانونی به کار ادامه داده چون پست ریاست اجرائیه هیچ مشروعیت قانونی ندارد.

نجیب منلی نویسنده معروف و کارشناس ارشد امور افغانستان می گوید:" با توجه به وضعیت امنیتی افغانستان هر حرکتی که ثبات و آرامش را متضرر سازد، به نفع کشور نیست." به گفته نجیب منلی استیضاح وزرا در یک حکومت دموکراتیک ضروری است ولی باید برای استیضاح وزرا دلایل محکمی نیز وجود داشته باشد. نجیب منلی استیضاح وزرا بر سر مصرف بودجه آن هم در شرایط فعلی  افغانستان را یک عمل نامعقول دانست. این نویسنده معروف افغانستان بیان می کند: "اگر وزیر اطلاعات و فرهنگ ساختمان ها را احداث و ترمیم نکرد، مهم نیست، بلکه مهم این است که برای توسعه فرهنگ چقدر کار کرده یا اگر وزیر امور خارجه ساختمانی را نه خرید و نه ترمیم کرد، مهم نیست بلکه باید دید که در سیاست امور خارجه چه دست آوردهایی داشته است." به گفته نجیب منلی نباید مصرف کمتر از هفتاد درصد بودجه دلیل استیضاح باشد؛ باید عملکرد ملاک باشد. هدفی که مدنظر است باید ملاک استیضاح باشد. نجیب منلی می افزاید:" در سال های گذشته که امنیت بهتر و کمک ها نیز بیشتر بود، 50 درصد بودجه در نظر گرفته می شد؛ اکنون که وضعیت امنیتی به مراتب وخیم تر است، در نظر گرفتن 70 درصد بودجه برای مصرف نامعقول است." بنابراظهارات نجیب منلی استیضاح کنونی وزرا از سوی مجلس ملی بر اساس بحث فنی و تکنیکی نبود، بلکه جنبه سیاسی و مادی داشت. بیشتر نمایندگان مجلس دنبال منافع شخصی هستند. او خواستار پایان دادن به تقابل بین مجلس ملی و حکومت شد و گفت این به ضرر کشور و مردم است .

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1964750/

اولین پیش‌بینی‌ها از انتخابات سال ۲۰۱۸ روسیه

اولین پیش‌بینی‌ها از انتخابات سال ۲۰۱۸ روسیه

بیش از نیمی از مردم روسیه خواهان انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین به‌ عنوان رییس جمهور روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۸ هستند.

یکشنبه / ۳۰ آبان ۱۳۹۵ / ۱۴:۰۰

به گزارش ایسنا، بنا بر نظرسنجی مرکز آماری«لواندا سنتر» که در روزنامه «ودموستی» منتشر شده، ۶۳ درصد مردم روسیه خواهان انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین به‌ عنوان رییس جمهور روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۸ هستند.
بر اساس این نظرسنجی تنها  ۲۶ درصد روس‌ها معتقدند که تا این تاریخ رهبر جدیدی برای روسیه پیدا خواهد شد.
بنا بر اطلاعاتی که مرکز آماری «لواندا سنتر» منتشر کرده، ۱۸ درصد روس‌ها علاقمند نیستند که پوتین را بعد از سال ۲۰۱۸ در نقش رئیس جمهور خود ببینند، این درحالیست که ۴۹ درصد روس‌ها به این سوال که «آیا امکان پدید آمدن آلترناتیوی برای پوتین وجود دارد؟» پاسخ «خیر» را برگزیدند.
آمار مذکور درحالی منتشر می‌شود که در سال ۲۰۱۲ تنها ۳۴ درصد روس‌ها نسبت به انتخاب مجدد پوتین به عنوان رئیس جمهور ابراز علاقه کرده بودند و ۴۹ درصد آنها اعتقاد داشتند که فردی که توانایی جایگزینی رهبر فعلی روسیه را خواهد داشت، وجود دارد.
بنا بر آمار این مرکز میزان حمایت از دولت روسیه در سال ۲۰۰۸ افول زیادی داشت و در عوض میزان افرادی که معتقد بودند کشور وارد یک بن بست خواهد شد، افزایش قابل ملاحظه‌ای داشت، اما بازگشت کریمه به روسیه از طریق ایجاد ایده «تولد مجدد ابرقدرتی روسیه در جهان» و با استفاده از تقویت احساسات ملی گرایانه، شرایط را بصورت ریشه ای تغییر داد.
عموم  ۲۶ درصد علاقمند به تغییر رهبری روسیه را اقشاری که از زندگی شخصی خود راضی نیستند و با سیستم سیاسی این کشور آشنایی ندارند، تشکیل می‌دهند.

http://www.isna.ir/news/95083020482/

فرزاد رمضانی بونش : تحلیل رویکرد نوین عربستان در افغانستان

تحلیل رویکرد نوین عربستان در افغانستان

نوع دیدارها و میزبانی عربستان از عبدالله عبدالله در جریان سفر وی به این کشور نشان از رویکرد نوین عربستان در افغانستان در نگاه به حزب جمعیت اسلامی و هواداران اصلاحات و همگرایی در افغانستان است. در این نوشتار تلاش می‌شود به مهم‌ترین اهداف عربستان در رویکرد نوین پرداخته شود.

29 آبان 1395 ساعت 14:47

نویسنده: فرزاد رمضانی بونش/ شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی npps

پس از سرنگونی طالبان در 1380 خورشیدی ریاض دولت نوین در کابل را پذیرفت و در مقابل نیز رهبران افغانستان سفرهایی به ریاض داشتند. در این بین در سال‌های گذشته و از آغاز دولت وحدت ملی افغانستان جناح اشرف غنی جایگاه برجسته‌ای برای عربستان در سیاست خارجی خود قائل بود، چنانچه نقش ویژه‌ای برای عربستان سعودی در سیاست خارجی‌ تعریف و جایگاه مناسبی در طرح پنج‌ حلقه‌ای سیاست خارجی اختصاص داد و با سفرهای سیاسی به عربستان، پشتیبانی از حمله عربستان به یمن به روابط بعدی نو بخشید. اما این نوع نگاه مثبت در بین نیمه دوم دولت وحدت ملی به رهبری دکتر عبدالله نسبت به عربستان وجود نداشت.

با این حال اخیراً دکتر عبدالله در جریان سفر به عربستان با ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه، شاهزاده محمدنایف معاون اول شورای وزیران، شاهزاده محمد بن سلمان بن عبدالعزیز و وزیران دیگر دیدار کرد. در واقع هر چند در این سفر نمایندگان دو کشور در مورد تحکیم روابط دوستانه، مبارزه با تروریسم، استحکام صلح و ثبات در افغانستان و منطقه، سرمایه‌گذاری، روابط تجاری، کمک و سرمایه‌گذاری در عرصه آموزش و رسیدگی به مشکلات مهاجران افغانستان مقیم عربستان سعودی گفتگو کردند، اما نوع دیدارها و میزبانی نشان از رویکرد نوین عربستان در افغانستان در نگاه به حزب جمعیت اسلامی و هواداران اصلاحات و همگرایی در افغانستان است. در این نوشتار تلاش می‌شود به مهم‌ترین اهداف عربستان در رویکرد نوین پرداخته شود.

 تعامل با مخالفان افغانستانی و بسترسازی برای حضور بیشتر

از نگاه بیشتر منتقدان افغانستانی از آنجا که مردم افغانستان چند قومی و تعامل مثبتی با همه مذاهب اسلامی داشته و دارای فرهنگ مذهبی ملی بیشتر حنفی و شیعی بوده، نقش عربستان در طول سی سال گذشته در گسترده جغرافیایی افغانستان بیشتر تخریبی و ایدئولوژیک بوده و ریاض در میانجی‌گری، فشار بر طالبان، کمک اقتصادی به دولت و مردم افغانستان و... تلاش گسترده‌ای نکرده است. در همین راستا در یک دهه گذشته بسیاری از احزاب چون ائتلاف ملی افغانستان و همچنین تاجیک‌ها و شیعیان به حضور افزایشی عربستان در افغانستان نگاهی منفی داشته‌اند. اما اینک عربستان با روابط بهتر با مهم‌ترین جناح منتقد خود در بدنه دولت وحدت ملی افغانستان به بسترسازی برای حضور بیشتر می‌اندیشد. در این راستا پس از گذشت دو سال از تشکیل حکومت وحدت ملی، عربستان سعودی تلاش دارد تا با هر دو جناح حاضر در قدرت افغانستان ارتباط داشته و شریکان نوینی در افغانستان به دست آورد.

 
حضور و نفوذ بیشتر ریاض در افغانستان می‌تواند جدا از مهار ایران به تقویت حضور امنیتی سیاسی و ژئوپلیتیک آن‌ها در منطقه کمک کند.
 

در واقع در سه دهه گذشته روابط سعودی با جمعیت اسلامی افغانستان و دولت اسلامی استاد ربانی با چالش‌های بسیاری روبرو بود و ریاض نسبت به این جریان عمده و بزرگ افغانستان همکاری جدی و راهبردی نداشت . در این بین سفر عبدالله به عربستان و استقبال گرم مقامات سعودی نشان از رویکردهای نوین ریاض دارد. در این راستا باید گفت در حالی که در دو دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ریاض عملاً از رقیبان دکتر عبدالله پشتیبانی می‌کرد (در جریان جنجال‌های انتخابات ۲۰۰۹ میان حامد کرزای و دکتر عبدالله، ترکی فیصل اعلام کرده بود رئیس‌جمهوری حق پشتون‌ها است) و در انتخابات دو سال گذشته نیز ریاض از مهم‌ترین حامیان مالی و سیاسی اشرف غنی بود، اما نخستین‌ بار در چند دهه است که مقامات عربستانی از یک شخصیت غیر نزدیک به پاکستان یا مخالف دعوت کرده و همچنین در اتفاقی نادر، ولیعهد عربستان به استقبال تیم عبدالله به فرودگاه رفت. این تغییر نگرش در شرایطی است که در ماه‌های گذشته نیز اختلافاتی بین دو تیم اصلی دولت وحدت ملی افغانستان رخ داده است. در این میان به نظر می‌رسد ریاض در شرایط کنونی تلاش می‌کند تا از دامنه مخالفت‌های ریاست اجرایی و تیم وی در دولت با سیاست‌های عربستان در افغانستان بکاهد و با نفوذ در تمام جریان‌های قدرت افغانستان همچون گذشته تنها به پشتون‌ها تکیه نکند. از این منظر کاهش مخالفت منتقدان افغانستان از ریاض می‌تواند بستری برای حضور بیشتر سیاسی فرهنگی و ایدئولوژیکی عربستان در افغانستان به‌ویژه در بخش‌های غیر پشتون باشد و همچنین به همگرایی بیشتر این جناح با دوستان ریاض در افغانستان کمک کند.

 مهار ایران در داخل و رقابت با قدرت‌های منطقه‌ای

هر چند از نگاه اشرف غنی عربستان در خطوط سیاست خارجی در حلقه دوم (نخست کشورهای همسایه، دوم کشورهای اسلامی، سوم کشورهای غربی) قرار دارد اما عربستان به‌عنوان یکی از کشورهای حامی مالی و سیاسی تیم اشرف غنی امید فراوانی داشت تا فرصت‌های بیشتری را به دست آورد، اما موانع و دامنه مخالفت‌ها و چالش‌های داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی عملاً جایگاه عربستان را در افغانستان افزایش نداده است. این امر در حالی است که از آغاز شکل‌گیری دولت وحدت ملی و تقسیم قدرت میان عبدالله و غنی، بسیاری عبدالله را متمایل به ایران و هند و تیم اشرف غنی را متمایل به عربستان و امریکا می‌دانند. در این بین نفوذ رو به افزایش چین و هند در افغانستان در کنار نقش سنتی گذشته ایران و روسیه در افغانستان در شرایطی است که این چهار بازیگر نگاه مثبتی به حضور بیشتر عربستان در افغانستان ندارند . در این میان در وضعیت کنونی رقابت‌های منطقه‌ای نیز پادشاه عربستان مخالف شدید نفوذ ایران در افغانستان است. این امر در حالی است که سعودی‌ها شیعیان، تاجیک‌ها و حزب جمعیت اسلامی و هواداران اصلاحات همگرایی در افغانستان را نزدیک به تهران می‌بینند. در این شرایط با توجه به وضعیت کنونی افغانستان حضور و نفوذ بیشتر ریاض در بدنه حزب جمعیت اسلامی و هواداران اصلاحات و همگرایی در افغانستان می‌تواند جدا از مهار ایران به تقویت حضور امنیتی سیاسی و ژئوپلیتیک آن‌ها در منطقه در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی کمک کند. در این میان تشدید تنش با تهران در کنار تقویت حوزه نفوذ ایران در منطقه عربی انگیزه‌های ریاض را در جهت حضور فزاینده در همسایه شرقی ایران و مهار ایران از شرق بیشتر کرده است و تا به‌نوعی با افزایش کمک‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی خود به دولت افغانستان و گسترش روابط با جناح‌های آن قدرت ایران را در افغانستان مهار کند. گذشته از این ریاض سعی می‌کند تا با توجه به منطقه آسیای مرکزی، افغانستان به‌مثابه پایگاهی ایدئولوژیکی سیاسی و فرهنگی برای حضور بیشتر در آسیای مرکزی باشد.‌ اما این امر تنها در صورت یاری غیر پشتون‌های شمال افغانستان و رهبران جمعیت اسلامی و هواداران اصلاحات و همگرایی در افغانستان به دست خواهد آمد.

 میانجی‌گری و حضور سیاسی و ژئوپلیتیک

عبدالله عبدالله در جریان سفر خود به عربستان سعودی تأکید زیادی بر موضوع صلح در کشور داشته است؛ در واقع افغانستان هنوز بر نفوذ سنتی عربستان بر طالبان (نمایندگان پارلمان افغانستان اعلام کرده‌اند که عربستان سالانه 300 میلیون دلار به طالبان پرداخت می‌کند) اطمینان دارد و معتقد است کلید صلح در دستان رژیم سعودی است. همچنین از نگاه کابل عربستان سعودی شریک استراتژیک پاکستان در منطقه محسوب می‌شود و نفوذ معنوی و سیاسی ریاض بر اسلام‌آباد می‌تواند پاکستان را متقاعد به همکاری در راستای صلح افغانستان کند. در این وضعیت توجه به سخنان ملک سلمان خطاب به طالبان (آن‌ها باید حملات خود علیه دولت افغانستان را متوقف کنند) به نظر می‌رسد ریاض تلاش می‌کند تا از یک‌سو با افزایش نقش در میانجیگری بین طالبان با دولت کابل و نفوذ خویش طالبان را به میز مذاکرات کشاند. در بعد دیگری نیز عربستان می‌تواند بر پاکستان به‌عنوان بازیگر فعال در افغانستان، اعمال نفوذ و جدا از حل مشکلات دوجانبه اسلام‌آباد و کابل نقش اصلی را در میانجیگری بین دو بازیگر داشته باشد. در همین راستا سلمان بن عبدالعزیز اشاره کرده است کابل و اسلام‌آباد باید برای بحران دیپلماتیک کنونی راه‌حل پیدا و روابط‌شان را برای تأمین صلح در افغانستان بهبود بخشند.

 گسترش نفوذ فرهنگی و دینی

در چند دهه گذشته پشتیبانی عربستان از تفکر سلفی گری ( سلفی گری میانه‌رو در مراکز رسمی و دانشگاه‌ها، مساجد و مدارس مذهبی و رابطه بهتر با مرکز الرابط العالم الاسلامی در جده و یا پشتیبانی نامتوازن از گروه‌های رادیکال یا سلفی گری از راه سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی در افغانستان) از مهم‌ترین اهداف عربستان در افغانستان بوده است. در این راستا در وضعیت کنونی ریاض می‌تواند با تعامل بهتر با مخالفان افغانستانی خود در بدنه دولت افغانستان طرح‌هایی چون دانشگاه اسلامی بزرگ با هزینه ۵۰۰ میلیون دلاری در ننگرهار، دانشگاه علوم اسلامی در شهر کابل، برگزاری نشست جهانی عالمان دین اسلام برای افغانستان در آینده نزدیک به میزبانی عربستان حضور فزاینده‌تر فرهنگی در افغانستان داشته باشد.

 همکاری‌های بیشتر اقتصادی با افغانستان و تقویت حضور اقتصادی

عربستان در گذشته با بستن معاهده استراتژیک با دولت افغانستان (با محورهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی) برای احیای نقش گذشته خود در افغانستان کوشیده است، اما در وضعیت کنونی از یک‌سو با توجه بیشتر به بخش‌های تجارت، اقتصاد، سرمایه‌گذاری، فرهنگی، سرمایه‌گذاری در افغانستان، افزایش تعداد بورسیه‌ها، حل مشکل اقامت مهاجران در عربستان، میزبان کنفرانس کمک به آبادانی و عمران افغانستان، برگزاری کنفرانس بین‌المللی پیگیری کنفرانس بروکسل در سال 2018، بررسی سرمایه‌گذاری بیشتر در افغانستان و... از دامنه انتقادات آن‌ها در مورد کم‌توجهی ریاض به بازسازی افغانستان بکاهد و در بعد دیگری با بهتر شدن روابط ریاض با عمده‌ترین جناح مخالف خود در افغانستان از بستر گسترش حضور اقتصادی خود منافع و امتیازهای سیاسی و ژئوپلیتیکی بیشتری را طلب کند.

http://npps.ir/ArticlePreview.aspx?id=101732

صادق ملکی: چرا رئیس‌جمهور ترکیه از نفوذ «فارس‌ها» می‌گوید؟/راز ستیز اردوغان با ایران

چرا رئیس‌جمهور ترکیه از نفوذ «فارس‌ها» می‌گوید؟

راز ستیز اردوغان با ایران

صادق ملکی، تحلیلگر و کارشناس ارشد سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به مصاحبه اخیر اردوغان و اشاره او به «فارس‌ها» به جای ایران پرداخته است.
 
 تاریخ انتشار:شنبه 29 آبان 1395      18:29

نویسنده: صادق ملکی، تحلیلگر و کارشناس ارشد سیاسی

دیپلماسی ایرانی: بنابر خبر الجزیره (۲۲ آبان ۹۵) رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه طی اظهاراتی اعلام داشته است: در حال حاضر نفوذ فارس (تمدن) در عراق گسترش پیدا کرده و موضع گیری حشدالشعبی در حمایت از نفوذ فارس ها پسندیده نیست. وی همچنین حشدالشعبی را تهدیدی برای مردم موصل و ترکمن ها دانسته است.
هدف اردوغان در اشاره به فارس و عدم اشاره به نام ایران، ایران را معادل فارس عنوان نمودن و زمینه چینی برای تفرقه داخلی و تحریک خارجی است. ایران سرزمین همه اقوام ایرانی اعم از کرد، ترک، فارس، لر، ترکمن، بلوچ و... بوده و چون ترکیه تبلور نام یک قوم نیست.
اردوغان خود بیش از همه می داند که دروغ می گوید، اما با استفاده از تکنیک گوبلز، دروغ را هم بزرگ و هم قاطع می گوید تا باورش را برای مخاطبان راحت تر بنماید. نه ایران معادل فارس است و نه حشدالشعبی تهدیدی برای موصل و ترکمن ها می باشد. هم ایران و هم حشدالشعبی زیر نظر دولت عراق در حال مبارزه با سرطانی به نام داعش هستند که تولید اردوغان است. جالب است تا دیروز که موصل در دست داعش بود، مردم و ترکمن های این شهر در تهدید نبودند و امروز که این منطقه در حال رهایی از تروریسم است، در تهدید می باشند. درد اردوغان درد مردم نبوده و نیست، بلکه درد صدمه خوردن داعش است. درد اردوغان حاصل ضربه ژئوپلتیکی ناشی از قدرتمند شدن بغداد است. داعشی که مولود اردوغان بوده است، در حال حاضر با مدیریت دولت عراق و نیروهای بسیج مردمی در حال اضمحلال است. نابودی داعش به معنای کاهش قدرت ترکیه تحت مدیریت اردوغان، در عراق است.
ایران پس از انقلاب داعیه جز داعیه اسلام خواهی نداشته و ندارد. برعکس این آنکار بوده است که با همراه شدن با کشورهای مرتجع عرب، سر ستیز با ایران و اسلام انقلابی داشته و بر طبل جنگ مذهبی و قومی می کوبد. سخنان اردوغان، بیش از همه شایسته اردوغانی است که نسبت به جنایات داعش سکوت کرده و انواع کمک های و پشتیبانی ها را از داعش کرده و می نماید. اردوغان با نمایش مبارزه  ظاهری با داعش تاکنون هیچ مواجهه جدی با این گروه نداشته و تحت هدایت ترکیه، داعش با تغییر نام همچنان در قالب گروه های دیگری چون احرار الشام، ارتش آزاد، جبهه النصره بلای جان مردم عراق و سوریه می باشد. اگر اردوغان کمی صداقت داشت، بجای نادیده گرفتن حاکمیت ملی عراق و سوریه و تجاوز به خاک این دو کشور، در کنار دولت عراق قرار گرفته و به جای مبارزه نمایشی با داعش، با این گروه مبارزه جدی می کرد. ترکیه و اردوغان تمامیت خواه گرفتار دالان تنگ تاریخ گذشته و آرزوهای دور و درازی شده اند که دست یافتن به آن امکان ندارد.
ایران نماینده اسلامی است که در چند دهه گذشته بزرگترین حامی فلسطین در قبال دولت اشغالگر صهیونیستی بوده و می باشد. همان دولتی که اردوغان با آن امروز در ماه عسل روابط است. از منظری حمایت سال های اخیر ترکیه از داعش و کلنگی نمودن سوریه و تخریب عراق در واقع خدمت به تل آویو بوده و اسراییل مدیون اردوغان و ترکیه ای می باشد که بسترساز راحتی خیال اسراییل گردیده است. ایرانیان چون او به دنبال گسترش نفوذ تاریخی نبوده و نیستند. اگر ایران بزرگ است و نفوذ دارد این نفوذ بیش از قدرت مادی حاصل نفوذ معنوی برخاسته از فرهنگ اسلامی است. اگر داعیه ایران بر محور ملی گرایی بود تمام خاورمیانه از جمله ترکیه می توانست در دایره این داعیه قرار گیرد.
 دغدغه ایران، دغدغه حاکم نمودن منطق و عقلانیت بر بی خردی، فریب و نیرنگ است. در این میان ما به عنوان ایران، ترکیه را معادل اردوغان ندانسته و می دانیم که اردوغان نیز دوره ای دارد و سرانجام رفتنی است. ما، عراقی ها و سوری ها رفتار اردوغان را فراموش نکرده و نخواهیم کرد. اردوغان نمود قرآن بر سرنیزه کردن است. اردوغان در لباس دمکراسی و اسلام خواهی با حمایت از داعش به ریشه اسلام و نهال دمکراسی و به طور کلی به باورهای مردم زد. سیاست آلوده و ماکیاولی اردوغان کاری با اسلام کرد که زمانی دراز لازم است تا ذهن ها نسبت به اسلام اصلاح شود. اردوغان در نقش یک سنی و ملی گرایی افراطی به دوستان خود در ترکیه نیز رحم نکرده و نمی کند. آسیب شناسی رفتارهای اردوغان نسبت به ترکیه، اسلام و مردم منطقه بعدها چندین واحد درسی خواهد شد. اردوغان بیش از آنکه از خطر فارس بگوید، کافی است نگاهی به گفتارها و رفتارهای خویش انداخته تا درک نماید که کدام کشور بر محور ملیت پرستی و تعصب مذهبی گام برمی دارد. رقه، تلعفر، موصل، حلب و.... متعلق به مردم عراق و سوریه بوده و خواهد بود. باید چشم ها را گشود و دانست که فریب و ریاکاری در دنیای امروز برای همیشه جواب نداده و نخواهد داد.
اگر عثمانی مرده است که مرده است، امپراتوری فارس نیز یک رویاست و ایرانیان را با رؤیا کاری نیست. ایران بزرگ است و بزرگ خواهد ماند. ایران اگر بزرگ است این بزرگی ایران بیش از هر چیزی مدیون منش و معنویتی است که آبشخور آن قبل از هر چیزی، اسلام می باشد. نکته آنکه برای بازگشت به تعامل، عقلانیت، صلح و ... در سطح منطقه همچنان فرصت هست، به شرطی که دست از رؤیاها و زیاده طلبی ها برداشته شود.

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1964809

کلاهک‌های هسته‌ای پاکستان مدام روبه افزایش است

هشدار نسبت به وضعیت هسته‌ای پاکستان ؛

کلاهک‌های هسته‌ای پاکستان مدام روبه افزایش است

به گفته متخصصان آمریکایی در سال 2025، پاکستان می تواند به پنجمین کشور جهان از نظر ذخایر هسته ای تبدیل شود.

يکشنبه 30 آبان 1395

به گزارش  الوقت به نقل از روزنامه هندی Time of India، نیروهای مسلح پاکستان مجهز به 130-140 کلاهک هسته ای و وسایل حمل آنها، از جمله جنگده های چندمنظوره F-16 ساخت آمریکا می باشد. کارشناسان بر این باورند که، سلاح های هسته ای که اسلام آباد در اختیار دارد، در حال افزایش است.

 در سال 1999، سرویس اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا، پیش بینی کرد که، در سال 2020 تعداد کلاهک های هسته ای پاکستان به 60-80 خواهد رسید.

 در عین حال اطلاعات اخیر نشان میدهد که، اسلام آباد می تواند به طور قابل توجهی این تعداد را افزایش دهد و به مرز 130-140 کلاهک برسد. کارشناسان آمریکایی تاکید کردند، اگر این روند ادامه یابد، در سال 2025 پاکستان می تواند به 220-250 کلاهک هسته ای دست یابد، و این امر پاکستان را در ردیف پنجم ذخایر سلاح های هسته ای در جهان قرار می دهد.

http://alwaght.com/fa/News/75351/

ایگور پانکراتینکو  : پیروزی «ترامپ» و خیالات خام نخبگان روس

یادداشت مهمان/ ایگور پانکراتینکو

پیروزی «ترامپ» و خیالات خام نخبگان روس

خوشحالی نخبگان سیاسی روسیه از پیروزی «ترامپ» تنها ناشی از عدم درک صحیح آنها نسبت به واقعیت‌های سیاست بین‌المللی است زیرا در حال حاضر روابط با مسکو از اولویت‌های واشنگتن نیست و آمریکا اهداف مهم‌تری در عرصه بین‌الملل دارد.

۹۵/۰۸/۲۹ :: ۱۶:۰۲

«ایگور پانکراتینکو» کارشناس مسائل منطقه‌ای، در یادداشتی اختصاصی  که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داده است به بیان اثرات احتمالی انتخاب «دونالد ترامپ» بر سیاست خارجی روسیه پرداخت.

در این یادداشت آمده است: نمایندگان پارلمان روسیه از خبر پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری با کف‌زدن‌هایی شورانگیز استقبال کردند و سیاست‌مداران و کارشناسان روس نیز خوشنودی خویش را در این خصوص ابراز نمودند.

نمایندگان پارلمان در توجیه این رفتارها، دلایل مختلفی را اظهار داشتند.

«سرگئی میرونوف» رهبر حزب «روسیه عادل» در این خصوص خاطرنشان کرد: مسکو در طول تاریخ همواره با جمهوری‌خواهان بهتر از دموکرات‌ها مذاکره نموده است (همانند روابط روسیه-آمریکا در دوران «بوش»).

«ولادیمیر ژیرینوفسکی» روز شنبه هفته جاری در ضیافتی ویژه به مناسبت پیروزی ترامپ در پارلمان روسیه و به افتخار «سیاست جدید داخلی و خارجی واشنگتن و بهبود روابط با مسکو» شرکت نمود.

«ولادیمیر پوتین» نیز هفته گذشته در پیام تبریک خود به ترامپ اظهار امیدواری کرده بود که با همکاری مشترک 2 کشور، روابط روسیه-آمریکا از بحران خارج شود.

«اسبربانک» از بازیگران اصلی بازار مالی روسیه- به سرعت با انتشار گزارشی مدعی شد که با رسیدن ترامپ به قدرت، امکان شروع گفت‌وگو در مورد لغو تحریم‌های اعمال شده علیه مسکو وجود دارد.

کارشناسان روس نیز در این زمینه از سیاست‌مداران و بانک‌داران عقب نمانده‌اند. آنها در مصاحبه‌های متعدد تأکید کردند که پیروزی ترامپ، «ناتو» را تضعیف و مواضع نسبی روسیه را در اروپا تقویت خواهد کرد.

این امر، آمریکا و کشورهای اروپایی را وادار به تنش‌زدایی با مسکو نموده و به لغو تحریم‌ها منجر می‌شود. انتظار می‌رود که «روبل» بیشتر از همه از این تحولات و همچنین ایجاد مجدد توازن منطقه‌ای نیروها به نفع روسیه بهره‌مند گردد.

اما در این میان، شاید جالب باشد که اظهارات این نمایندگان، سیاست‌مداران و کارشناسان روسی در سال 2008 در ارتباط با انتخاب اوباما یادآوری شود.

«دیمیتری مدودوف» رئیس‌جمهور روسیه در آن دوران، اظهار امیدواری کرده بود که رئیس جمهور جدید آمریکا، بتواند سیاست داخلی و خارجی درستی را اتخاذ نموده و اساس همکاری‌های بیشتر با مسکو را پایه‌گذاری نماید.

ژیرینوفسکی هم پیش‌بینی کرده بود: پیروزی اوباما برای روسیه یک رویداد مثبت بوده و مسکو و واشنگتن روابط خوبی را پیش‌رو خواهند داشت.

درست است که این «شادی فراگیر ملی» از دیدگاه اخلاقی مشکوک به نظر می‌رسد، اما چنین واکنشی به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، شرحی بسیار دقیق از احساسات طبقات سیاسی روسیه است. نخبگان حاکم در مسکو، مشتاق عادی‌سازی روابط با ایالات متحده و لغو تحریم‌های مالی بوده و در عین حال، با شور و اشتیاق آماده پذیرش کوچک‌ترین سیگنال‌ها از خارج و اهمیت بیش از حد به آنها هستند.

نخبگان روسیه با فرض تحقق رویکرد ترامپ نسبت به روابط بین‌الملل، تمایل دارند یکی از اعضای فعال فرایندهای جهانی و شریک آمریکا در حل و فصل مسائل مهم برای ایالات متحده باشند.

خیالات واهی در مورد اهمیت خود و همچنین نداشتن درک کافی از جایگاه خود در جهان، یکی از ویژگی‌های نخبگان حاکم در روسیه است که به درک ناکافی از واقعیت‌های سیاست بین‌المللی منجر می‌شود. اما در آمریکا، نظام سفت و سخت ممانعت‌ها و نیروهای متقابل (مجلس سنا یا کنگره) وجود دارد که به طور جدی طرح‌های کاخ سفید در عرصه بین‌المللی را محدود می‌کند.

در واقع، در طول مبارزات انتخاباتی، ترامپ چندین بار در مورد امکان «معامله با پوتین» صحبت کرده بود و حتی یک بار به اشتباه گفته بود که در صورت پیروزی در انتخابات، امکان به رسمیت شناختن «کریمه» به عنوان بخشی از روسیه و لغو تحریم‌های اقتصادی علیه شرکت‌های روسی را بررسی خواهد کرد.

 اما، اولا، ترامپ هیچ پیشنهاد مشخصی را برای بهبود روابط واشنگتن-مسکو مطرح نکرده است. علاوه بر این، «مایکل پنس» معاون وی در طول مبارزات انتخاباتی به شدت روسیه را به خاطر حمله به اوکراین مورد انتقاد قرار می‌داد.

مشخص است که نخبگان حزب جمهوری‌خواه مخالف روسیه بوده و در میان نخبگان آمریکایی یک اجماع منفی در رابطه با کرملین ایجاد شده است بنابراین، ترامپ نیز ضرورتی برای نابودی این اجماع نمی‌بیند، زیرا در حال حاضر، روابط با مسکو از اولویت‌های واشنگتن نیست و آمریکا اهداف مهم‌تری در عرصه بین‌المللی از جمله، ارتباط با متحدانش در ناتو، مسئله مشارکت «ترانس» و اقیانوس آرام، رقابت با چین در آفریقا، آسیای مرکزی و جنوب شرقی آسیا، مهار ایران و غیره دارد.

 دوما، در حال حاضر، صحبت در مورد نگرش نسبت به کرملین و سیاست خارجی ترامپ، همانند گرفتن فال قهوه است. تمامی این گام‌ها در عرصه بین‌المللی به این بستگی دارند که در زمینه امنیت ملی چه کسی وارد تیم وی خواهد شد. چه کسانی به عنوان مسئول امور روسیه در شورای امنیت ملی، رئیس سازمان سیا، وزیر دفاع و معاون وزیر خارجه در امور اوراسیا خواهند شد؟ و رئیس جمهور جدید آمریکا چه کسی را به عنوان سفیر به مسکو خواهد فرستاد؟

بدون پاسخ به این پرسش‌ها، غرق خیالات شدن در مورد بهبود روابط با آمریکا فقط با تکیه بر وعده‌های ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی، بسیار ساده‌لوحانه است.

سوما اینکه، همانطور که «آنتون سیلوانوف» وزیر دارایی روسیه چند ساعت پس از اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات، در مورد «تأثیر مثبت پیروزی ترامپ بر وضعیت اقتصادی روسیه»، اظهار داشت: این پیروزی تأثیر جدی بر اقتصاد و وضعیت روبل نخواهد داشت. این یک ارزیابی کاملا مناسب از وضعیت است، زیرا مشکلات مبتلا به مسکو با وجود تبلیغات رسمی، نه به دلیل دشمنی آمریکا و تحریم‌های آن، بلکه به دلیل سوء مدیریت است.

علاوه بر این، اگر ترامپ اجرای وعده‌های خود را آغاز کند، در اینصورت، عواقب پیروزی وی برای اقتصاد روسیه به احتمال زیاد منفی خواهد بود. وی در چارچوب مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که از لغو محدودیت‌ها برای استخراج نفت «شیل» و صدور آن دفاع خواهد کرد. نیازی به توضیح نیست که این اقدام ممکن است چه عواقبی برای مسکو و بودجه روسیه داشته باشد.

اگر ترامپ وعده‌های انتخاباتی خود را اجرا کند، از مشارکت تجاری اقیانوس آرام خارج شود و به وزارت بازرگانی دستور دهد از روش‌های ضد دامپینگ در رابطه با کالاهای چینی استفاده کنند، در اینصورت، تا حدی ممکن است جلوی تجارت بین‌المللی و روابط واشنگتن-پکن را بگیرد و سرعت اقتصاد چین را کند نماید.

بدین ترتیب، مصرف منابع طبیعی از جانب چین به طور غیر مستقیم کاهش خواهد یافت و همین موضوع به نوبه خود، تأثیر منفی بر روسیه خواهد داشت.

در نهایت، ترامپ بدون شک در وهله اول به دنبال منافع ملی و تجارت آمریکا خواهد بود و عمیقا نسبت به مشکلات اقتصادی مسکو بی‌تفاوت خواهد بود.

اما طبقه سیاسی روسیه به طور کامل این استدلال‌های منطقی را نادیده می‌گیرند. نخبگان مسکو به عادی‌سازی روابط با ایالات متحده همانند هوا نیاز دارند، به همین دلیل به طور آشکارا از واقعیت‌ها چشم‌پوشی می‌کنند. اما این هنوز بخشی از مشکلات است. مشکل واقعی این است که نخبگان روسیه از نظر اخلاقی برای معامله با آمریکایی‌ها پخته شده‌اند و برای ساخت یک پل واقعی با اتحادیه اروپا و واشنگتن آمادگی دارند.

ایالات متحده و اتحادیه اروپا به خوبی شاهد این آمادگی مسکو هستند. رئیس جمهور جدید آمریکا که به حدود 6 ماه زمان برای حل مشکلات داخلی و طراحی سیاست رفتاری خود در عرصه بین‌المللی نیاز دارد، پس از آن به طور کامل می‌تواند به پوتین همان معامله‌ای را پیشنهاد دهد که در جریان مباحثات انتخاباتی‌ خود به آن اشاره کرده بود.

واشنگتن به کرملین «خط قرمزهایی» را پیشنهاد می‌دهد که مسکو با رعایت آنها می‌تواند به برخورد دلسوزانه نسبت به خود و برخی تسهیلات مالی-اقتصادی امید داشته باشد. این خط قرمزها شامل، کاهش «همکاری استراتژیک» با چین و امتناع از پروژه‌های اقتصادی مشترک با پکن؛ امتناع از توسعه همکاری با ایران؛  موافقت با برکناری اسد؛ حمایت از منافع آمریکا در آسیای مرکزی؛  احیای همکاری با ناتو می‌باشد.

در عین حال، طرف آمریکایی از استقرار سیستم‌های دفاع موشکی در مرز‌های روسیه امتناع نمی‌ورزد، زیرا مسکو عملا هیچ امکانی برای جلوگیری از آن  ندارد. هرچند ممکن است که این معامله نام پر آب و تابی مانند «بارگیری مجدد 2.0» دریافت کند.

چرخش 180 درجه‌ای از لفاظی‌های فعلی ضد آمریکایی، به هیچ وجه برای نخبگان روسیه دشوار نیستند. این چرخش برای تبلیغات رسمی هم مشکل ایجاد نمی‌کند. کافیست داستان «صلح با اردوغان» را به یاد آوریم. زمانی که لحن اظهارات رسانه‌های طرفدار کرملین فقط در یک شبانه‌روز به طور کامل تغییر کرد.

در حال حاضر نخبگان روسی تنها باید صبر کنند تا ترامپ سیگنال آمادگی خود را برای چنین معامله‌ای نشان دهد. هرچند این نخبگان تمایل دارند که این سیگنال‌ها هر چه سریع‌تر به دستشان برسد اما آمریکا همانند یک کشتی یخ‌شکن سنگین است که بسیار آرام حرکت می‌کند و در هم می‌شکند، بخصوص که این کشتی در سال‌های اخیر، به مراتب از روسیه دورتر شده است. با این حال، سیگنال‌هایی در این زمینه حتما وجود خواهد داشت.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950825000892

محسن شریعتی نیا : آینده مثلث استراتژیک ایران - چین - امریکا

 آمدن ترامپ این روابط را تحت تاثیر قرار می دهد

آینده مثلث استراتژیک ایران - چین - امریکا

محسن شریعتی نیا، استادیار دانشگاه شهید بهشتی: در بیش از چهار دهه ای که از این روابط می گذرد، نقش آمریکا در شکل دهی به مسیر آن کلیدی بوده است. به دیگر سخن روابط مدرن ایران و چین همیشه سه جانبه و نه دوجانبه بوده.
 
 تاریخ انتشار:جمعه 28 آبان 1395      16:0

محسن شریعتی نیا/ استادیار دانشگاه شهید بهشتی

دیپلماسی ایرانی: وزیر دفاع چین در شرایطی به ایران آمده که ابهام بیش از هر زمان دیگری در دو دهه اخیر بر سیاست بین الملل سایه افکنده تا جایی که برخی حتی از پایان غرب سخن رانده اند. آمریکایی ها انتخابی صورت دادند که به معضلی برای سایر کشورها از جمله ایران و چین بدل شده است. آنچه در این شرایط بیش از جزییات و توافقات این سفر (سفر سپهبد چانگ وان چوان وزیر دفاع جمهوری خلق چین به ایران و دیدار با سردار دهقان وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران که منجر به امضای موافقتنامه همکاری دفاعی ــ نظامی شد) اهمیت دارد، آینده مثلث استراتژیک ایران – چین – آمریکا ست. روابط ایران و چین هم قدیم است و هم جدید. در بیش از چهار دهه ای که از این روابط می گذرد، نقش آمریکا در شکل دهی به مسیر آن کلیدی بوده است. به دیگر سخن روابط مدرن ایران و چین همیشه سه جانبه و نه دوجانبه بوده. پیش از انقلاب، کاتالیزور آمریکا در شکل گیری و قوام اولیه این روابط نقش کلیدی ایفا کرد و پس از انقلاب و به ویژه در یک دهه اخیر ایالات متحده نقش های چندگانه ای ایفا کرده که مهمترین آن تحدید این روابط و ایجاد معضلات کلیدی در مسیر توسعه آن به ویژه در حوزه هایی فراتر از "کالاهای چینی" بوده است. 

با برجام، این مثلث نوعی دگرگونی را تجربه کرد، فشار استراتژیک آمریکا بر روابط ایران و چین در یک سال اخیر افت کرده و ایران در مسیر غیرامنیتی شدن قرار گرفته است. فراتر از آن در اتفاقی نادر قرار شده ایران، چین و آمریکا با همکاری یکدیگر راکتور اراک را بازسازی کنند، گرچه هنوز اندرخم یک کوچه اند.  از همین روست که بلافاصله پس از برجام بالاترین مقام چینی پس از 14 سال به ایران سفر کرد و حتی از مشارکت راهبردی سخن به میان آمد. به دیگر سخن در دوره پسابرجام به تدریج نشانه هایی از دوجانبه و نرمال شده تعاملات ایران و چین پدید آمد.

اما اکنون و به فاصله کوتاهی پس از برجام، ضلع سوم این مثلث دگرگون شده و همین دگرگونی پرسش کلیدی آینده تعاملات ایران و چین است. مردی برگزیده شده که بیش از هر چیز با سخنان غریبش شهره شده و چنان نسبت به سیاست بین الملل ناآگاه و بدان بی اعتناست که به قول رییس کمیسیون اروپا تصور می کند بلژیک روستایی، جایی در اروپاست. ایران و چین هر دو هدف درشت گویی های او بوده اند. از یک سو تهدید کرده که برجام را پاره خواهد کرد و از دیگر سو چین را به تجاوز تجاری به آمریکا متهم کرده و از اعمال تعرفه های 45 درصدی بر صادرات 500 میلیارد دلاری چین به کشورش سخن رانده است. البته نویسنده می پذیرد که  مقتضیات لفاظی های انتخاباتی آن هم در جامعه پرسرو صدایی چون آمریکا به شدت با مقتضیات حکمرانی متفاوت است و دیگر آن که در آن دیار سیستم آشکارا بر فرد برتری دارد، گرچه برخی چون مادلین البرایت استدلال کرده اند که پیروزی او به معنای فروپاشی قرارداد اجتماعی آمریکایی نیز هست. اما اگر او بکوشد بخشی از این درشت گویی ها را جامه عمل بپوشاند، آمریکا بار دیگر در متن روابط ایران و چین قرار خواهد گرفت و بالقوه می تواند نوعی بازگشت به آینده را در این روابط رقم زند. اگر او به سراغ برجام برود واکنش چین چه خواهد بود؟

آنچه روشن است آنکه چین بر سر دوراهی دشوار منفعت – مسئولیت قرار خواهد گرفت و پیش بینی رفتار این کشور در آن شرایط بسیار سخت است. حتی اگر از برجام بگذرد، اما بکوشد بار دیگر ایران را امنیتی سازی کند و در قالب های مفهومی چون محور شرارت و از این دست قرار دهد، تعاملات ایران و چین احتمالا دشوار، کند و پیچیده خواهد شد. در آن شرایط آینده همکاری نادر ایران-چین-آمریکا در بازسازی راکتور اراک چه خواهد شد؟ اما می توان به سناریویی هم اندیشید که در آن غلبه حماقت (به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از سیاست)، سیاست خارجی آمریکا را به بیراهه کشاند و این بیراهگی برای ایران و چین تجدیدنظر طلب فرصت های کیمیایی خلق کند، فرصت هایی که نه تنها به توسعه روابط آنان بلکه به ارتقای موقعیتشان در جهان رو به آشفتگی منجر شود. از دیگر سو ترکیب حماقت و قدرت، سیاست بین الملل را بیش از هر زمانی مستعد فاجعه می کند. اگر حماقت با هسته قدرت جهانی ترکیب شود، آنچنان را آنچنان تر می کند و  آثار فاجعه بار آن شاید پیش و بیش از دیگران دامن ایران و چین را بگیرد.

کوتاه سخن آنکه با دگرگونی عمیقا مبهم آمریکا، روابط ایران و چین بار دیگر در آستانه نوعی تغییر پارادایمیک قرار گرفته است. دو کشور ناگزیرند امیدوار به بهترین و آماده برای بدترین باشند. آنچه اکنون روشن است آنکه ایران، چین و باقی 194 کشور مشغول مطالعه و گمانه زنی در مورد این پدیده نادر در سیاست بین الملل اند، پدیده ای که هر چند دهه یک بار رخ می دهد.

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1964749

جانعلی شکرعلیزاده:استیضاح هفت وزیر از کابینه دولت و تشدید بحران سیاسی[در افغانستان]

 استیضاح هفت وزیر از کابینه دولت و تشدید بحران سیاسی

یک شنبه 30 عقرب 1395 

تر جمه: جانعلی شکرعلیزاده / روزنامه افغانستان

پارلمان افغانستان هفت وزير را طي چهار روز گذشته رد صلاحيت کردند، پست هايي که با کشمکش هاي فراوان پس از ماه ها تلاش پر شده بود، اين اقدام پارلمان ضربه اي ديگري بر پيکر ايتلاف شکننده اي حکومت وحدت ملي بود. پايههاي لرزان حکومت وحدت ملي که  از درون يک انتخابات جنجالي و پرتقلب و يک توافقنامهاي سياسي با ميانجي گري امريکا و سازمان ملل متحد برخاسته بود، با استيضاح هفت وزير از کابينه دولت ، بيشتر لرزيد.

رد صلاحيت اين وزيران از کابينه دولت در کنار استعفاي دو وزيري که قبلا استعفا داده بودند دولت را گرفتار مشکلات جدي ساخته است، اين در حالي است که دولت در مقابله با طالبان کماکان ناتوان هست و اقبال عمومي در حمايت از دولت رو به کاهش هست.

پارلمان افغانستان هفته گذشته حرف هاي وزرايي که نتوانستند بودجه انکشافي خود را به مصرف برسانند شنيدند، رد صلاحيت  يک وزير در روز پنجشنبه آغاز، رد صلاحيت هفت وزير از دوازده وزير که به پارلمان فراخوانده شد بود را در پي داشت. اين وزيران شامل وزير امور خارجه، فوايد عامه، مخابرات و تکنولوژي، کار و امور اجتماعي ، معارف ، تحصيلات عالي و وزارت ترانسپورت بودند. پس از استيضاح وزيران ، اشرف غني، رئيسجمهوري افغانستان و عبدالله عبدالله رئيس اجرايي حکومت اين کشور از مجلس خواستند تا روند استيضاح را متوقف کنند.  آنها نمايندگان را به کاخ رياستجمهوري دعوت کردند و از آنها خواستند  روند رأيگيريها را متوقف سازند. با اين حال، نمايندگان مجلس به درخواست رهبران افغانستان توجه نکردند.

اشرف غني رييس جمهور اين رد صلاحيت ها را به چالش کشيد و به وزيران گفتند به سر کارهاي تان برويد و به کارتان ادامه بدهيد تا دادگاه عالي نظرشان را در مورد ادامه کارشان اعلام کند و به وزاري باقي مانده هم توصيه کرد به فراخواني پارلمان توجهي نکنند و به مجلس نروند.

حاجي ظاهر قدير معاون اول مجلس روز سه شنبه گفت عليرغم درخواست هاي اشرف غني از دادگاه عالي وزراي رد صلاحيت شده نمي توانند به کارشان ادامه دهند اين در حالي است که پارلمان افغانستان خود با مشکل قانوني روبرو است و بيش از يک سال از مدت اعتبار آن گذشته است و همچنان هيچ برنامه اي براي انتخابات در دستور کار نيست. آقاي قدير گفت اگر دولت خود را فريب مي دهد آن بحث جداگانه اي است.

بعضي از تحليل گران بر اين باور هستند که ممکن است يک توطيه سياسي در حال جريان باشد. علي رغم اعتراض هاي اشرف غني عليه پارلمان در رسانه ها  او  با اين کارش دست به تصفيه کابينه زده است. اشرف غني که از ابتدا تصميمي براي تقسيم و اشتراک قدرت نداشت و طي ماه هاي اخير با مخالفت هاي شديد نزديکترين مقامات به حکومت روبه رو شد در اقدامي زيرکانه و به وسيله مجلس با خانه تکاني خواهان کابينه اي نو است، شاهد اين مدعا اين است که برخي از وزراي اخراجي قبلا توسط اشرف غني مورد اتهام بي کفايتي و فساد اداري قرار گرفته بود و حالا مي خواهد نشان بدهد که اشرف غني از حمايت سياسي قوي برخوردار است و توانست آنها را توسط استيضاح پارلمان از کار بر کنار کند.

انتظار خادم يکي از تحليلگران مي گويد اشرف غني از پارلمان مانند صفحه شطرنج استفاده مي کند، دو سال پيش وزرا را با عجله انتخاب کرد حالا تلاش دارد افراد حرفه اي تري را جايگزين کند او اين کار ها را توسط پارلمان انجام مي دهد.

اما مشاور سياسي ارشد آقاي غني، محمد اکرم خپلواک، با صراحت رد کرد که بين پارلمان و دولت در اين استيضاح ها هماهنگي وجود دارد . او اذعان کرد که بعضي از وزرا قبلا تحت بررسي دولت بوده است، اما دولت اين بررسي ها را به نشانه پاسخگويي به مردم و تقاضاي دونرها براي مبارزه بيشتر با فساد انجام داده است. آقاي خپلواک گفت اگر رييس جمهور يک وزيري را نخواهد که به کارش ادامه بدهد مي تواند اقدام به عزل او نمايد و اينکار را از طريق پارلمان مطمينا نمي کرد.

در سطح کلان درگيري دولت براي جابجايي افراد از کارايي بيشتر دولت مي کاهد. بطور نمونه تنش هايي که بين اشرف غني رييس جمهور و عبدالله عبدالله رييس اجرايه حکومت وحدت ملي بوجودآمده است، آقاي عبدالله عبدالله، اشرف غني را متهم به تمرکز قدرت مي نمايد در حالي که اين حکومت با وساطت امريکا به عنوان حکومت وحدت ملي به جنجال هاي انتخاباتي پايان داد و تقسيم قدرت صورت گرفت و به آن بايد احترام گذاشت و موازين آن بايد از سوي دو طرف رعايت شود. از سوي برخي در درون حکومت براي گسترش پايگاه شان تلاش مي کنند با آوردن جناح هاي بيشتر سهم بيشتري را کسب کنند و دولت را با بحران هاي بيشتري مواجه سازند همين طور زمان از دست مي رود و کار روي انتخابات صورت نگرفته و بازنگري قانون اساسي ناتمام مانده است، يک مورد از اين بحران را مي توان در مورد ساختن تشکيلات رييس اجراييه براي عبدالله عبدالله نام برد.

اخير آقاي اشرف غني با رقيب سياسي اش عطا محمد نور والي قدرتمند ولايت بلخ در شمال به توافقاتي دست يافته است، عطا محمد نور يکي از متحدين تاثير گزار آقاي عبدالله عبدالله بود زماني که عبدالله براي رياست جمهوري از طرف حزب جمعيت اسلامي طرفدار نور محمد عطا شرکت کرده بود بعدا عطا محمد نور از عبدالله عبدالله نااميد شد که نتوانست سهم بيشتري را براي حزب جمعيت اسلامي بدست آورد. با اين حال سيد فاضل سنگچارکي مي گويد هيچ معامله اي پشت پرده اي وجود ندارد هر دو رهبر حکومت وحدت ملي متحدا اين گونه استيضاح ها را به نفع کشور نمي داند .

http://www.dailyafghanistan.com/opinion_detail.php?post_id=138012

بانک توسعه آسیایی وام یک میلیارددلاری برای اجرای طرح گازی 'تاپی'می دهد

بانک توسعه آسیایی وام یک میلیارد دلاری برای اجرای طرح گازی 'تاپی'می دهد

اسلام آباد - ایرنا - 'بانک توسعه آسیایی' برای پراخت وام یک میلیارد دلاری با هدف تامین بخشی از اعتبار لازم برای اجرای طرح خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان و هند(تاپی) اعلام آمادگی کرده است.

تاریخ خبر: 29/08/1395 | ساعت: 15:8

به گزارش ایرنا، حدود 10 روز پیش نیز 'بانک توسعه اسلامی' برای اعطای وام نیم میلیارد دلاری برای کمک به اجرای طرح تاپی اعلام آمادگی کرده بود.
سایت اینترنتی روزنامه انگلیسی زبان 'اکسپرس تریبیون' پاکستان روز شنبه به نقل از 'مبین صولت' رئیس شرکت ملی گاز پاکستان نوشت بانک توسعه آسیایی که پیشتر تمایلی به پرداخت این وام نداشت، اکنون آمادگی خود را برای انجام این کار اعلام کرده است.
مبین صولت گفته است که آمریکا از طرح تاپی حمایت می کند زیرا قصد دارد مانع از انتقال گاز ذخایر عظیم ترکمنستان به روسیه شود و این گاز را به سمت پاکستان، افغانستان و هند هدایت کند.
طبق قرارداد میان چهار کشور یاد شده، قرار است ترکمنستان به عنوان طرف صادر کننده، 85 درصد هزینه مورد نیاز برای اجرای این طرح 10 میلیارد دلاری را تامین کند.
چالش های اساسی موجود در مسیر اجرای طرح تاپی، حاکی از وجود مشکلات فراوان در این زمینه است؛ مشکلاتی که باعث خواهد شد چهار کشور عضو تاپی نتوانند چندان به واقعی بودن ضرب الاجل تکمیل این خط لوله تا پایان سال 2020 میدوار باشند.
علاوه بر وجود تنگاهای مالی و مشکلات سرمایه گذاری، پیشرفت و تحقق فیزیکی طرح تاپی به چند عامل مهم از جمله برقراری امنیت در افغانستان و کاسته شدن از تنش های میان هند و پاکستان بستگی دارد.
کلنگ احداث این خط لوله آذر ماه سال گذشته با حضور مقام های عالی چهار کشور در ترکمنستان به زمین زده شد.

** خط لوله تاپی
براساس آنچه اکنون روی کاغذ به عنوان پیش نویس های قرارداد تاپی وجود دارد، این خط لوله به طول یک هزار و ٨٠٠ کیلومتر ظرفیت انتقال 30 میلیارد مترمکعب گاز را در سال دارد. این خط از شمال شرق ترکمنستان و به طول 147 کیلومتر در خاک این کشور کشیده می شود و وارد افغانستان می شود و با عبور از مسیرهای ناامن این کشور و عبور از ولایت های هرات، فراه، قندهار و هلمند وارد پاکستان و بعد هند می شود.
قرارداد اولیه این خط لوله در سال 2008 میان سه کشور افغانستان، پاکستان و هند به عنوان ذی نفعان طرح تاپی و خریداران گاز ترکمنستان امضا شد و قرارداد اولیه این سه کشور با ترکمنستان در سال 2010 به امضا رسید.
در صورت اجرای این طرح، روزانه 500 میلیون فوت مکعب گاز ترکمنستان با خط لوله تاپی در اختیار افغانستان قرار گیرد و سهم هر یک از کشورهای هند و پاکستان از گاز ترانزیتی با این خط لوله نیز روزانه یک میلیارد و 325 میلیون فوت مکعب خواهد بود.
اجرای طرح تاپی با چالش ها و مشکلاتی مواجه است. مشکلاتی که به طور قطع باعث خواهد شد چهار کشور عضو تاپی نتوانند چندان به واقعی بودن ضرب الاجل تکمیل این خط لوله تا پایان سال 2020 امیدوار باشند.
اگرچه گفته شده است این طرح باید تا سال 2020 تکمیل شود، اما پیشرفت و تحقق آن بستگی به چند عامل مهم از جمله برقراری امنیت در افغانستان و کاسته شدن از تنش ها میان هند و پاکستان دارد ، ضمن اینکه توافق نهایی میان چهار کشور برای اجرای یک طرح اقتصادی، به گونه ای که همه آنها را راضی نگه دارد، چندان کار ساده ای نیست.
اجرای این طرح نیازمند سرمایه گذاران بزرگ خارجی است. هیچ یک از این کشورها توان سرمایه گذاری 10 میلیارد دلاری در این طرح ندارند. گرچه برخی اخبار در زمینه اعلام آمادگی شرکت توتال فرانسه یا برخی شرکت های ژاپنی و کره جنوبی برای سرمایه گذاری و مشارکت در احداث این طرح منتشر شده، اما تا به امروز، هنوز هیچ گونه قرارداد رسمی در این زمینه امضا نشده است.
طرح تاپی برای ترکمنستان که اقتصاد آن به شدت به تجارت انرژی وابسته است، یک طرح حیاتی است و این کشور سخت تلاش می کند به رغم وجود چالش های فراوان در مسیر عملی شدن آن، افغانستان، پاکستان و هند را به عنوان کشورهای تشنه انرژی، نسبت به اجرای تاپی علاقه مند سازد.

http://www.irna.ir/fa/News/82314665/

عمران راتب : تروریزم و خشونت مشروع قدرت‌های سرمایه‌داری

تروریزم و خشونت مشروع قدرت‌های سرمایه‌داری

 ۲۹ عقرب ۱۳۹۵

عمران راتب / روزنامه اطلاعات روز

دادگاه کیفری بین‌المللی در لاهه، اخیراً گزارشی را به نشر رسانده است که در آن از احتمال ارتکاب جرایم جنگی توسط نیروهای نظامی امریکا و سازمان استخباراتی آن کشور در افغانستان سخن گفته شده است. گزارش دادستانی این دادگاه دو مورد را در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۴ از مواردی برشمرده است که نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان، طی آن‌ها با بازداشت‌شدگان افغانی رفتار خلاف قواعد و انضباط بین‌المللی جنگی داشته که می‌تواند از مصادیق جرایم جنگی به حساب روند.
اکنون که چیزی‌کم پانزده سال از حضور نظامی امریکا و متحدانش پس از سپتامبر ۲۰۰۱ در افغانستان می‌گذرد و این به‌نوبه‌ی خود، یکی از نفس‌گیرترین جنگ‌ها در تاریخ نوین امریکا شمرده می‌شود، مشکل است طبق روایت رسمی به‌سادگی بتوان جرایم جنگی نیروهای نظامی آن کشور در افغانستان را طی این مدت، تأیید یا تکذیب کرد. قدر مسلم اما این است که حضور گسترده‌ی نظامی کشور جنگ‌گستری چون امریکا در سرزمین جنگ‌زده‌یی مانند افغانستان را در حالتی که در محور این حضور جنگ قرار دارد، نمی‌توان عاری از خطا و اشتباه دانست. داعیه‌ی هجوم امریکا بر افغانستان در پانزده سال پیش، بر مبنای خاموشی جنگی شکل گرفته بود که می‌رفت جهان را به‌تمامی ناآرام سازد. لیکن آتش این جنگ چندان هم فرو ننشست و چه‌بسا از جهاتی، فراگیرتر و جدی‌تر هم شد. گروه‌های ستیزه‌جوی بنیادگرا طی این مدت، از افغانستان و عراق فراتر رفتند و از نقطه‌‌نقطه‌ی خاورمیانه سر بر کشیدند. به‌بیانی دیگر، امر تکینی که امریکا و متحدان نظامی‌اش در ۲۰۰۱ مداخله‌ی‌شان در افغانستان را با آن توجیه می‌کردند، حالا تبدیل به امر چندینه‌یی شده است که در یک محاسبه‌ی منصفانه، نمی‌توان بخشی از آن را ناشی از نظامی‌گری سرتاسری امریکا در سطح جهان نخواند.

شکاف عمیقی که میان ادعای ایالات متحده‌ی امریکا و نتیجه‌ی اقدام آن کشور بر اساس آن ادعا مشاهده می‌شود، بیان‌گر مسأله‌یی است که نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت. این‌ها سویه‌ی واضح و عینی بحث اعلام جنگ در برابر تروریزم جهانی از سوی امریکا و هم‌پیمان‌های نظامی آن کشور و پی‌آیند این ادعا در کلیت نظم سیاسی جهان و وضعیت خاورمیانه به‌خصوص، است. اکنون پس از این‌که حاصل نظامی‌گری امریکا در افغانستان و کشورهای هم‌سرنوشت آن تا اندازه‌ی زیادی برای همه روشن شده، بحث از آغاز و فرجام این اقدام، نه سخنی است در مورد حذف غده‌یی سرطانی به‌اسم «تروریزم» از عرصه‌ی نظم جهانی، بلکه بحثی است به‌غایت پیچیده و مبهم در خصوص این‌که آیا جهانیان در ایجاد نسبت میان غده‌ی سرطانی که آن را با نام «تروریزم» گره می‌زنند از یک‌طرف، و صف‌آرایی نظامی کسانی‌که داعیه‌ی نابودی این غده را داشتند از طرف دیگر، دچار اشتباه فاحشی نشده‌اند؟ روشن‌‌تر کنم: آیا تروریزم، بخش توجیه‌گری از پیکر غول‌آسای پدیده‌ی مرگ‌آفرینی به‌نام امریکا در جهان نیست؟

فروکاست دادن مسأله‌ی تروریزم به بنیاد عقیدتی گروه‌های ویران‌گری چون داعش، طالب یا القاعده و هر جمعیت دیگر در زمانه‌یی که بنیادگرایی بیش از آن‌که وابسته به مرجع دینی و مذهبی باشد، به کارتل‌ها و کنسرسیوم‌های اقتصادی و سرمایه‌داری وابسته است، چیزی فراتر از ساده‌سازی مسأله و در نهایت پاک کردن صورت مسأله‌ی جنگ امروز نیست. این را می‌توان با دقت به نیت گروه‌های نظم‌برافگن تروریستی به‌روشنی تمام دید: اراده‌‌‌‌‌‌‌ی معطوف به قدرت سیاسی و اقتصادی، پس‌زمینه‌ی تمامی اعمال و حرکت‌های این گروه‌ها را برمی‌سازد. و این دقیقاً همان چیزی است که قدرت‌های برتر جهانی، آن را در برابر خود یک تهدید می‌دانند.

منتها نباید غافل شد که جنگی که بر این اساس به‌خاطر نابودی گروه‌های تروریستی قدرت‌یابنده شکل می‌گیرد، وجه عمقی دیگری هم دارد، و آن این است که چگونه می‌شود که یک جامعه از میان جوامع دارای عین مختصات فرهنگی و باورهای دینی، برای تولید تروریزم مناسب و مستعد شناخته می‌شود؟ این‌جاست که نمی‌توان مسأله‌ی اقتصاد را از بحث کنار زد. اقتصاد صنعتی که کشورهای سرمایه‌داری وجودشان را با آن تضمین و تنظیم می‌کنند، پایه در اقتصاد طبیعی دارد و طبیعت، این قربانی بی‌نوای صنعت و تکنولوژی، چیزی است تمام‌شونده و خاتمه‌پذیر. یعنی در جایی، این واقعیت سر بر خواهد آورد که دیگر نمی‌توان از یک موقعیت طبیعی خاص، برای گسترش صنعت استفاده کرد. ظرفیت و مایه‌اش را ندارد. با این‌حساب، ضرورت دوام زندگی صنعتی و سرمایه‌داری، مسأله‌ی تسخیر موقعیت‌های طبیعی بکر و دست‌نخورده را مطرح می‌کند، و در عصر سلطه‌ی خرد ابزاری، همه می‌دانند که این تسخیر نیازمند یک پیش‌زمینه‌ی توجیهی است. چنین می‌شود که در کشوری تروریزم پدید می‌آید، در کشوری جنگ داخلی صورت می‌گیرد و در جایی هم به ایجاد پایگاه نظامی توسط امریکا ضرورت می‌افتد. سامانه‌ی دیالکتیکی‌یی که طی این فرایند شکل می‌گیرد، این است که خلق، تقویت، سرکوب، تداوم و گسترش تروریزم می‌شود واقعیت نظامی‌گری امریکا و هم‌پیمان‌های سرمایه‌داری‌اش در افغانستان یا عراق یا لهستان یا…

تنها خلق تروریزم توسط قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری صورت نمی‌گیرد، بل تجهیزِ همراه با سرکوب آن نیز سویه‌یی از پروژه‌ی مشروعیت‌بخشی حضور منتشر این قدرت‌ها در سطح جهان است. زیرا این از لوازم بازی‌یی است که سرمایه‌داری حضور گسترده‌اش در کشورها را می‌تواند به‌واسطه‌ی آن امکان‌پذیر سازد. بنابراین، پدیده‌ی تروریزم، پیش از این‌که مسأله‌یی باشد در برابر نظم جهان کنونی، آفریده‌یی است از سوی قدرت‌هایی که تداوم سلطه‌اش بر این نظم را در خلق و سرکوب همزمان این پدیده معنا می‌کنند. و این‌گونه است که هر نوع جرم جنگی اعمال‌شده توسط کشوری که پس از پانزده سال حضورش در افغانستان فقط توانسته به شیوع و گسترش تروریزم در جهان کمک کند، به عرصه‌ی خشونت مشروع تحویل داده می‌شود و در نتیجه، عملی که گویا باید ضرورتاً اجرا می‌شد. از این‌رو، مسأله‌ی احتمال جرایم جنگی نظامیان امریکا و سازمان استخباراتی آن کشور در افغانستان را، نمی‌توان با ذره‌بین هم‌دلانه‌ی موافقان بررسی کرد. ماجرا ریشه‌های جدی‌تری دارد.

http://www.etilaatroz.com/43144

الکساندر کنیازف:سفر اردوغان به تاشکند بازگوکننده تغییرات مشکوک در سیاست‌های آنکارا است

کارشناس سیاسی روس در گفت‌وگو با فارس:

سفر «اردوغان» به تاشکند بازگوکننده تغییرات مشکوک در سیاست‌های آنکارا است

کارشناس سیاسی روس گفت: سفر «اردوغان» به تاشکند آمادگی «آنکارا» نسبت به تغییر سیاست خارجی خود نسبت به ازبکستان را به نمایش می‌گذارد.

۹۵/۰۸/۲۹ :: ۱۲:۱۱

«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، سفر «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه به «تاشکند» را در راستای بهبود روابط «آنکارا» با کشورهای آسیایی از جمله ازبکستان دانست.

وی گفت: اینکه اردوغان پس از پاکستان وارد ازبکستان شد نشان می‌دهد که آنکارا به دنبال بازنگری روابط و تعاملات خود با کشورهای منطقه می‌باشد. البته بازدید اردوغان از تاشکند می‌تواند هم برای ترکیه و هم برای ازبکستان چندین هدف را به همراه داشته باشد.

کارشناس روس ادامه داد: چرا که از نیمه دوم دهه 1990 تا همین اواخر روابط بین دو کشور با یک سری از مشکلات جدی مواجه بود که عمدتا به اشتباهات سیاست خارجی آنکارا ارتباط داشت. منظور حمایت‌های ترکیه از مخالفان ازبک (از حزب «برلیک» گرفته تا حرکت اسلامی ازبکستان) می‌باشد که در حال حاضر نیز بخش قابل توجهی از فعالیت‌های سیاسی مهاجران ازبک در ترکیه صورت می‌گیرد.  

کنیازف ادامه داد: با توجه به تغییر و تحول فضای سیاسی ازبکستان، شاید حمایت‌های ترکیه از مخالفان لیبرال و پان ترکیست ازبک نظیر حزب «برلیک» تغییر چندانی نداشته باشد اما آنکارا مجبور خواهد بود تا نسبت به نمایندگان حرکت اسلامی ازبکستان (گروههای افراطی) تصمیم خاصی اتخاذ نماید.

این تحلیلگر مسائل منطقه در بخش دیگری از این گفت‌وگو، اظهار داشت: طی 25 سال استقلال کشورهای آسیای مرکزی، یکی دیگر از اشتباهات جدی ترکیه به آن ارتباط داشت که آنکارا برخلاف اعلام دکترین «وحدت ترکی» همواره تلاش می‌کرد تا بر این فضا تسلط داشته باشد. این موضوع باعث شد تا ازبکستان به عنوان یک کشور ترک زبان از مشارکت در ساختارها و برنامه های همگرایی با محوریت نقش ترکیه پرهیز کند.

وی با بیان اینکه آمادگی آنکارا جهت انجام تغییرات سریع در رفتارهای خود نسبت به منطقه و ازبکستان، تا حدودی مشکوک به نظر می‌رسد، تصریح کرد: به صورت طبیعی مقامات ازبک درک می‌کنند که تلاش‌های ترکیه برای عادی سازی روابط هدف تامین «برابری و برادری» را دنبال نمی‌کند و به این دلیل بازگشت روابط به وضعیت معمولی و طبیعی به زمان به مراتب بیشتری نیاز خواهد داشت.

وی افزود: از سوی دیگر موافقت مقامات تاشکند با سفر اردوغان، در متن آمادگی به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قابل بررسی می‌باشد. چرا که بخش خاصی از جمعیت ازبکستان نسبت به ترکیه توجه داشته و میان تجار 2کشور نیز تعاملاتی به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی نمایش به اصطلاح تمایل به برقراری روابط مثبت و خیرخواهانه با آنکارا می‌تواند به محبوبیت بیشتر رئیس جمهور آینده ازبکستان کمک کند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950828000037

چین به دنبال کنار زدن آمریکا و کسب رهبری تجارت آسیا

چین به دنبال کنار زدن آمریکا و کسب رهبری تجارت آسیا

پکن - ایرنا - تازه ترین بررسی ها نشان می دهد که با پیروزی دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا و به دلیل سیاست های ضد تجاری او، ‌چینی ها عزم خود را جزم کرده اند که با کنار زدن واشنگتن و استفاده از این فرصت، رهبری تجارت آسیا را از آن خود کنند.

تاریخ خبر: 29/08/1395 | ساعت: 18:11

به گزارش ایرنا، ‌ترامپ پیشتر در کارزار انتخاباتی گفته بود که اگر رئیس جمهور شود توافقنامه ترانس پاسیفیک میان ۱۲ کشور بزرگ اقتصادی دنیا از جمله آمریکا و ژاپن را ملغی می کند.این توافقنامه را دولت باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا پس از سال ها تلاش با برخی از کشورهای جهان به جز چین که ۴۰ درصد اقتصاد دنیا را در اختیار دارند، ‌حاصل کرد.

اکنون چین بر این باور است که روی کارآمدن ترامپ و وعده او مبنی بر پشت کردن به توافقنامه های تجاری قبلی بخصوص با کشورهای آسیایی، راه را برای پکن بازتر کرده است.چین به شدت امیدوار است که با خروج آمریکا از بازار تجارت و توافقنامه تجاری آسیا، رهبری بازرگانی و تجاری این قاره در اختیار این کشور قرار گیرد.

«شی جین پینگ» رئیس جمهوری خلق چین که برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی موسوم به «اپک» به پرو سفر کرده است، می کوشد تا کشورش توافقنامه جامعی را با دیگر جوامع آسیایی امضا کند تا اصولا توافق ترانس پاسیفیک موسوم «تی پی پی» خنثی شده و آمریکا از دور تجارت آسیا حذف شود.

«توشین چوان» کارشناس و استاد دانشگاه تجارت و اقتصاد شهر پکن می گوید که وقتی آمریکا رهبری تجارت آسیا را رد می کند، البته چین خیلی مشتاق خواهد بود که آن را در اختیار بگیرد.

تارنمای ژاپن نیوز می نویسد که چین به شدت به دنبال امضای توافقنامه جامع مشارکتی اقتصادی موسوم به (‌فتاپ) است که در صورت امضای آن می تواند رقیب بزرگی برای «تی پی پی» باشد.

همزمان گزارش می افزاید که ترامپ هم توافقنامه «تی پی پی» را که پس از یک ماراتن میان آمریکا و دیگر کشورها حاصل شد یک فاجعه خوانده است و این بهترین بهانه و فرصت را به پکن داده است که فرمان را از آمریکا بگیرد و جهت تجاری را با سیاست های خودش تعیین کند.

اوباما کوشش زیادی کرده بود تا اجازه ندهد قوانین تجارت در آسیا نه از سوی چین بلکه از سوی آمریکا تعیین شود اما ورود ترامپ به صحنه ظاهرا ورق را به نفع چین تغییر داده است.

http://www.irna.ir/fa/News/82314901/

رمان گریشِنین : ... دنیا هرگز به شکل تک قطبی درنخواهد آمد.

رمان گریشِنین، معاون بنیاد دیپلماسی عمومی «گورچاکوف» در گفتگو با ایراس:

مهم نیست که چه کسی خواهان دنیای تک قطبی است،

مهم این است که دنیا هرگز به شکل تک قطبی درنخواهد آمد.

مهم نیست که چه کسی خواهان دنیای تک قطبی است، مهم این است که دنیا هرگز به شکل تک قطبی درنخواهد آمد.

رمان گریشِنین: کشورهای ایران و روسیه، سبک و الگوی اقتصادی و فرهنگی متفاوتی دارند. با این حال، باید یکدیگر را بیش از قبل بشناسیم؛ همچنین مناسبات در حوزه گردشگری و اقتصاد را بسط و گسترش داده و کمک کنیم تا مردم دو کشور با هم معاشرت کرده، از نزدیک با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند و گام های آرام اما سنجیده ای با سود متقابل به سوی هم بردارند ... علاوه بر این، روسیه و ایران در بسیاری موضوعات سیاست خارجی با هم متحد بوده و منافع هر دو کشور در بسیاری محورها با هم انطباق دارند ... نسل های بعدی ما با علاقه به مطالعه تاریخ توسعه روابط روسیه و ایران خواهند پرداخت ...

تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۷

ایراس: آیا امروز تقاضایی برای دنیای چند قطبی وجود دارد؟ چرا روسیه و ایران در بسیاری از مسایل سیاست خارجی متحد شده اند؟ چشم انداز روابط مسکو و تهران چگونه است؟ رمان گریشِنین معاون بنیاد دیپلماسی عمومی «گورچاکوف» ضمن گفتگو با خبرنگار ایراس به این سوالات پاسخ داده است که در ادامه می خوانید …
 
ایراس: آقای گریشنین، ارزیابی شما از سیاست خارجی روسیه در این سالها چیست؟ آیا روسیه مسیر درستی را طی کرده است؟ به عبارت دیگر، آیا روسیه سیاست خارجی متوازنی را دنبال کرده است؟
 
رمان گریشِنین: به اعتقاد من، با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین صفحه جدیدی در سیاست خارجی روسیه باز شد و این دوره تداوم پیدا کرد.
 
از همان موقع ما متوجه شدیم که غرب موضوع قابل توجهی برای پیشنهاد به روسیه ندارد و از طرفی هم قادر نیست روسیه را در فضای واحد اقتصادی اروپا و سیستم امنیت سراسری اروپا بپذیرد. از همان موقع بود که صحبت هایی درباره نابرابری فدراسیون روسیه برای شراکت با ناتو و ایالات متحده امریکا و حتی با اتحادیه اروپا که در مرحله توسعه بود به میان آمد. در مباحثات و مناظرات سیاسی بویژه در امریکا می گفتند که روسیه قدرت منطقه ای است.
 
پس از آن توافقات در خصوص عدم گسترش مرزهای ناتو به سوی شرق، عدم استقرار نیروهای نظامی تکمیلی و فناوری های نظامی در طول مرزهای روسیه به دنبال هم نقض شدند. با این حال، فدراسیون روسیه 6-5 سال در مجامع عمومی نسبت به گام های غیردوستانه ایالات متحده امریکا و متحدینش سکوت کرد. نهایتا، ولادیمیر پوتین ضمن سخنرانی در منهتن با عباراتی دقیق و روشن نارضایتی مسکو از غرب را عنوان کرد. عبارت «ببینید چه کردید!» جمله کلیدی در سخنان رییس جمهور روسیه بود.
 
نتایج انتخابات مجلس دومای روسیه با حضور اکثریت شهروندان فدراسیون روسیه و حمایت مطلق از ولادیمیر پوتین و حزب «روسیه متحد» نشان داد که سیاست خارجی کشور در راستای حفظ منافع کشور و شهروندان بوده و از سوی مردم حمایت می شود. 
 
ایراس: مهمترین ایده یا طرحی که روسیه برای آینده نظام بین‌الملل مطرح کرده است ایده نظام چند قطبی است. شما به عنوان کسی که در یک بنیاد مرتبط با دیپلماسی عمومی مسئولیت دارید تا چه اندازه فکر می‌کنید چنین ایده‌ای برای مردم و نخبگان سایر کشورهای جهان مطلوبیت دارد؟
 
رمان گریشِنین: تاریخ توسعه بشریت بارها شاهد حکمفرمایی یک امپراطوری یا تلاش برای ایجاد هژمونی یک حکومت بوده که در نهایت به پیامدهای فاجعه بار ختم شده است.
 
نمونه های زیادی را می توان عنوان کرد، از حکومت اسکندر مقدونی و امپراطوری روم گرفته تا هیتلر و رایش سوم. تلاش های هر حکومت برای به سلطه کشیدن سایر حکومت ها و یا اتحاد دول برای ایفای نقش هژمونی جهانی حاصلی جز بحران جدی و جنگ های خونین به دنبال نداشته است. امروز و تا پیش از این نیز افراد و کشورهایی هستند که روی مساله هژمونی دنیا بحث دارند و حتی آماده اند تا از حقوق خود برای حفظ حکومت قانونی و سیاست خارجی کشور دفاع کنند.
 
ظاهرا تاریخ معلم خوبی برای شرکای خارجی ما نبوده است. من تصور می کنم که امروز روسیه، ایران، چین و دیگر دول در این موضوع اتفاق نظر دارند که هیچ یک حاضر نیستند تا حد یک قدرت منطقه ای نزول کنند، به عبارتی چه از نظر جمعیت کشور، چه از نظر طول و عرض جغرافیایی و یا حتی تمدن و قدمت بالاتر از نقشی هستند که به آنها داده می شود.
 
محدود کردن دنیا به یک مرکز، ثبات سیستم را برهم زده و منجر به ظهور گسل تکتونیک در سطح زمین می-شود. همانطور که وجود یک قطب جاذبه در زمین غیرممکن است، به همان صورت هم سیستم سیاسی با یک قطب امکانپذیر نیست، به عبارتی نمی توان سیستمی را در سیاست پیاده کرد که یک قطب آن حق فرمانروایی و دخالت در امور سایر دول را داشته باشد.
 
به اعتقاد من، ایالات متحده امریکا در حال حاضر نه از نظر اقتصادی، نه از نظر وجود منابع نظامی – سیاسی در حد و اندازه ای نیست که هژمونی داشته باشد.
 
سیستم کنونی نظم جهانی تا حد زیادی تبعیض آمیز است و تمدن غرب حق اظهار نظر سایر دول که با این تمدن بیگانه هستند را از آنان سلب می کند. اختلاف نظرهای چین و یا ایران و دنیای غرب در همین مساله کاملا مشهود است.
 
ایراس: آیا این ایده می‌تواند به تنهایی توجیه کننده سیاست‌های روسیه در سطح جهانی باشد؟
 
رمان گریشِنین: ما پیوسته از حق روسیه برای اظهار نظر نسبت به مسایل مختلف در سیاست خارجی دفاع کرده و می کنیم. در جریان مذاکرات با شرکایمان نیز بارها از «خط قرمزهایمان» که موضوعی حیثیتی تلقی می شوند، سخن گفته ایم. مهم نیست که چه کسی خواهان دنیای تک قطبی است، مهم این است که دنیا هرگز به شکل تک قطبی درنخواهد آمد.
 
علاوه بر این، هر تمدن و هر ملت که مدعی نقش هژمونی در دنیا باشد، باید فواید احتمالی فرمانروایی بر امور و مسئولیت بزرگ، تاریخی و اخلاقی آن را به خوبی درک کند. آیا ایالات متحده امریکا برای پذیرفتن چنین مسئولیتی آمادگی دارد؟ به اعتقاد من، ندارد.
 
ایراس: تهران و مسکو تا چه اندازه در اتخاذ این موضع به هم نزدیک هستند؟
 
رمان گریشِنین: من فکر می کنم که نسل های بعدی ما با علاقه به مطالعه تاریخ توسعه روابط دو کشور (ایران و روسیه) بپردازند. در دنیای امروز اختلافات بین شیعه و سنی بسیار شدید است و بیشتر مشکلات و اختلافات در دنیای اسلام بر سر همین مساله است. در عین حال، فدراسیون روسیه تنوع قومی و دینی بالایی دارد. در روسیه نزدیک به 35 تا 45 میلیون مسلمان زندگی می کنند که تقریبا یک سوم جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند. بیشتر مسلمانان ساکن فدراسیون روسیه اهل تسنن هستند. بی شک فرهنگ اسلامی و سبک زندگی اسلامی نقش زیادی در شکل دادن به فضای فرهنگی در روسیه داشته است و این نقش در آینده تقویت می شود. تجربه همزیستی مسالمت آمیز اقوام و ادیان مختلف در روسیه کاملا مثبت ارزیابی می شود. این تجربه می تواند در نزدیک شدن دو کشور روسیه و ایران نیز نقش بسیار مهمی را ایفا کند.
 
ما می توانیم برخی مسایل دگم را برای گسترش هرچه بیشتر روابط کنار بگذاریم.
 
علاوه بر این، روسیه و ایران در بسیاری موضوعات سیاست خارجی با هم متحد بوده و منافع هر دو کشور در بسیاری محورها با هم انطباق دارند. به عنوان مثال، هیچ کدام از دو کشور را برای مشارکت در فرایندهای همگرایی اقتصادی دعوت نکرده اند. نه روسیه و نه ایران پیشنهادی مبنی بر حضور در سیستم واحد امنیت اوراسیا دریافت نکرده اند. ما از سیستم امنیتی صحبت می کنیم که در حالت ایده آل خود باید با حضور تک تک اجزای این منطقه باشد.
 
تمامی این مسایل ما را به آغوش یکدیگر سوق می دهند. اما مهمترین مساله در توسعه مناسبات مسکو و تهران عشق و علاقه نیست. گام های هر دو کشور برای نزدیک شدن به هم کاملا سنجیده و برنامه ریزی شده و فکر شده هستند. به عبارتی، نزدیک شدن روسیه و ایران در آینده از ویژگی  حفظ منافع دوطرف و سود متقابل برخوردار است.
 
 ایراس: چه عواملی می تواند همکاری های ایران و روسیه را نزدیک تر کند؟
 
رمان گریشِنین: کشورهای ما سبک و الگوی اقتصادی و فرهنگی متفاوتی دارند. با این حال، باید یکدیگر را بیش از قبل شناخته، مناسبات در حوزه گردشگری و اقتصاد را بسط و گسترش داده و کمک کنیم تا مردم دو کشور با هم معاشرت کرده، از نزدیک با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند و گام های آرام اما سنجیده ای با سود متقابل به سوی هم بردارند.
 
کاملا متوجه این مساله هستم که با برداشته شدن تحریم ها از روی ایران، موقعیت این کشور در سیستم روابط اقتصادی جهان تغییر می کند. ما باید کاری کنیم که تجارت بین مسکو و تهران عادلانه و در عین حال با سود متقابل بوده، به رشد گردش کالا کمک کند.
 
اهمیت دیدار بین نمایندگان سطوح بالای دو کشور بیش از قبل است. زیرا این افراد قادر هستند راه های اصلی همکاری های بعدی را مشخص کنند.
 
من اطمینان دارم که ما باید تعاملاتمان را در حوزه تبادلات فرهنگی و آموزشی افزایش دهیم. ما اشتیاق داریم که جوانان ایرانی برای کسب تحصیل و آشنایی با فرهنگ ما به فدراسیون روسیه بیایند. علاوه بر این ما مایل هستیم که تعداد دانشجویان روس در چارچوب برنامه منطقه ای مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران افزایش پیدا کند.
 
البته من می دانم که دانشگاه ها، ارگان های وابسته به وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه از جمله آکادمی دیپلماتیک در این مسیر تلاش های خوبی کرده اند و این تلاش ها ادامه دارند. به اعتقاد من باید در آینده نزدیک برنامه ای برای برگزاری سال روسیه – ایران/ایران – روسیه تدارک ببینیم. برای این کار نیاز به اجازه رهبرانمان داریم و ما نیز به نوبه خودمان از این تصمیم حمایت خواهیم کرد.

مصاحبه کننده: دکتر فرزانه شفیعی

http://www.iras.ir/fa/doc/interview/2208 

عرفان علی : روابط رژیم صهیونیستی و هند تهدیدی برای جهان اسلام

روابط رژیم صهیونیستی و هند تهدیدی برای جهان اسلام

برای خنثی کردن توطئه‌های مشترک «هند و رژیم صهیونیستی» علیه جهان اسلام تنها اتحاد می‌تواند کار ساز باشد و اتحاد رهبری مانند ایران می‌خواهد که همواره ایستادگی کرده است.

۲۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۴

«عرفان علی» خبرنگار پاکستانی در یادداشت ارسالی به دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم با اشاره به سفر رئیس رژیم صهیونیستی به هند نوشت که رئیس رژیم غاصب صهیونیستی «ریولین» همراه با همسرش چند روزی است به دعوت همتای هندی خود در دهلی نو بسر می‌برد تا در مورد مسائل مختلف و توسعه همکاری‌های نظامی با هند گفت‌وگو کند.

هند یکی از شرکای اصلی اسرائیل در منطقه است که همکاری‌های فراوانی با این رژیم غاصب دارد و این سفر درحالی برنامه ریزی شده که روابط دیپلماتیک این دو کشور سابقه‌ای25 ساله دارد.

یادآوری می‌شود که از سویی هند از 17 سپتامبر1950 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و از سال 1992 روابط دیپلماتیک خود را آغاز کرده است. سفارت رژیم صهیونیستی در دهلی‌نو ابتدا دفتر مهاجرتی بود که آرام آرام تبدیل به یک مرکز تجاری و سپس یک سفارتخانه شد.

جالب است که شهروندان هندی به شدت علاقمند به برقراری ارتباط با فلسطین هستند و در «کاروان آزادی» بخش غزه که پاکستانی‌های در آن فعال بودند، هندیهای فراوانی را می‌دیدیم که همکاری می‌کنند.

حتی در اعتراض به سفر رئیس رژیم صهیونیستی 30 موسسه فعال به همراه 70 نفر از نخبگان علمی نامه‌ای نوشتند و درآن خواستار قطع روابط با رژیم صهیونیستی و برملا کردن ظلم‌های فراوان آن شدند.

چاز طرف دیگر در جریان سفر «مکهرجی» رئیس جمهور هند به رژیم صهیونیستی، هنگامی که وی قصد سخنرانی در دانشگاه بیت المقدس را داشت دانشجویان فلسطینی با برگزاری اجتماع اعتراض آمیز، سیاست‌های هند را محکوم کردند.

برای آگاهی بیشتر خوانندگان محترم پیشینه تاریخی ارتباط هند و رژیم صهیونیستی در ادامه آورده می‌شود تا مشخص شود که عمق ارتباط هند و اسرائیل در چه حد است و چه پیامی برای دنیای عرب دارد؟

در زمان نخست وزیری «اعظم جواهر» (یعنی حدود سال 1955) او قصد داشت رئیس رژیم صهونیستی را در کنفرانسی مهم دعوت کند، ولی از ترس مخالفت کشورهای عربی، سیاستی موافق فلسطین در پیش گرفت.

در زمان جنگ سرد نیز هند به شدت تلاش کرد روابط استراتژیک خود با رژیم غاصب صهیونیستی را پنهان نگاه دارد، سیاستی که هم اکنون 180 درجه تغییر کرده است. بین احزاب بزرگ هندی نسبت به روابط با رژیم صهیونیستی تنها اختلاف این است که «حزب ملی کانگرس هند» مایل است این روابط پنهان بماند ولی «حزب جنتا» مایل است این روابط علنی باشد.

به همین دلیل هنگامی که قاتل مسلمانان شهر «گجرات»، یعنی « نراندار مودی» نخست وزیر هند شد ارتباطش با رژیم غاصب صهیونیستی به شدت تقویت شد.

در سال 1992 که به صورت رسمی سفارتخانه‌های هند و رژیم صهیونیستی آغاز به کار کردند. «آدوانی» سرکرده حزب «جنتا» که وزیر پیشین هند نیز بود، در سال 2000 به اسرائیل سفر کرد و پروژه راه‌اندازی «گروه مشترک ضد تروریستی هند و اسرائیل» را کلید زد.

درحالیکه برای همگان مشخص است ریشه حمله به مسلمانان مظلوم و کشتار آنها در فلسطین و کشمیر چه کسانی هستند.

کار به جایی رسید که در سال2003 «برجیش مشرا» «رئیس سازمان امنیت ملی هند» اعلام کرد که هرجا تروریست اسلامی وجود دارد؛ هند، آمریکا و اسرائیل کنار یکدیگر ایستاده و با آن مقابله می‌کنند.

در سپتامبر 2003  نیز نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی «آریل شارون» سفری به هند داشت و با مقامات این کشور دیدار و گفت‌وگو کرد. سفری که تا سالهای پس از آن سیاستمداران هندی از فاش کردن جزئیات آن خودداری کردند ولی همگان بر این باور بودند که این سفر در راستای افزایش همکاری های نظامی بوده است.

در سال 2012 وزیر خارجه هند «کرشنا» سفری به رژیم صهیونیستی داشت و رسانه‌های هندی اعلام کردند که این سفر  در راستای سفر به کشور هایی چون «امارات و اردن» بوده است.

ارتباط نظامی هند و اسرائیل نیز تاریخچه‌ای مجزا دارد.

در سال 1962 رژیم صهونیستی در جنگ با چین هند را یاری کرد و در سال‌های 1965 و 1971 در جنگ با پاکستان، حتی در منازعه بنگلادش، این رژیم پیش آهنگ تمام کشورهایی بود که از هند حمایت می‌کردند.

«موشه دایان» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی  در سال 1977 سفری پنهانی به هند داشت، دقیقا زمانی که «حزب جن سنگ» بر مسند حکومت هند بود، «راجیو گاندی» اولین، نخست وزیر هند بود که در سال 1985 به صورت علنی و در جریان اجلاس سالانه آمریکا با نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی دیدار کرد.

گفته می شود در این دیدار روابط جدیدی شکل گرفت که از جمله آن ائتلاف علیه کشور مسلمان پاکستان بود.

دیگر نکته جالب این است که پس از حملات تروریستی «بمبئی»، رژیم صهیونیستی میزان فروش سلاح به هند را به شدت افزایش داد تا جایی که از سال 2009 این رژیم جای «روسیه» را گرفت و بیشترین میزان فروش سلاح را به خود اختصاص داد.

گزارش ها حاکیست که میزان فروش سلاح به هند توسط رژیم صهیونیستی در سال 2014 بالغ بر 7 میلیارد دلار بوده است.

در 29 اکتبر 2014 نیز هند اقدام به خرید بیش از 525 میلیون دلار جنگ ابزار ضد تانک از رژیم صهیونیستی کرد. خرید هواپیماهای بدون سرنشین، موشک‌های اسپاییک و دیگر تجهیزات از دیگر توافقهای بین هند و رژیم صهونیستی بود تا جایی که طی سالهای اخیر مجموعا 13 میلیارد دلار تبادل تسلیحاتی صورت گرفته است.

روزنامه اسرائیلی «ها آرتز» در 18 فوریه 2015 نوشت: موشه یعلون اولین وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بوده است که به همراه نخست وزیر هند در نمایش صنایع هوایی دهلی نو شرکت کرد.

در این سال «مودی» نخست وزیر هند برای اولین بار سفری به رژیم صهیونیستی داشت و همکاریهای مشترک اقتصادی و نظامی را افزایش داد.

عقیده شخصی من (نویسنده) بر این  است که توسعه روابط این دو پس از آغاز منازعه کشمیر در سال 1980 شروع شد. یعنی زمانی که گروههای جهادی مسلمان برای هر دوی آنها ایجاد زحمت کردند و به این صورت همکاریهای اطلاعاتی آنها نیز شکل گرفت.

پر واضح است که هر کشمیری حق دارد از خاک مادری خود دفاع کند، آنگونه که حزب الله از لبنان دفاع می‌کند و گروههای چون حماس از فلسطین.

هند توسط سلاح‌هایی که از رژیم غاصب صهیونیستی خریداری کرده است، مسلمانان مظلوم کشمیر را قتل عام می‌کند.

این درحالی است که مجامع جهانی و حتی کشورهای اسلامی در این زمینه سکوت کرده‌اند. کشورهای  عربی تنها به نوشتن چند بند در مورد این همه جنایت اکتفا کرده‌اند. افزایش همکاریهای هند و رژیم صهیونیستی خطرات بی شماری را برای دنیای اسلام به بار خواهد آورد.

آنچه باعث افسوس بیشتر شده این نکته است که روابط «هند و رژیم صهیونیستی» با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهبود یافته است. هند بیش از 51 میلیارد دلار روابط تجاری با آنها برقرار کرده است.

دولتمردان پاکستان، هند را دشمن خود می‌دانند و در عین حال برای انتقال گاز از ترکمنستان و افغانستان به این کشور همکاریهای فراوانی انجام می‌دهند. آیا هند ورژیم صهیونیستی بر ضد مسلمانان جهان بخصوص پاکستان با یکدیگر متحد نشده‌اند؟

آمریکا، رژیم صهیونیستی و هند مثلث شومی هستند که قلب مسلمانان را نشانه رفته‌اند و در عین حال برای افزایش همکاری نظامی و علمی در تلاش هستند. کشورهای عربی برای دشمنان اسلام از حریر نرمتر هستند و برای مسلمانان مظلوم از فولاد سخت‌تر، این کشورهای خائن به سرکردگی آل سعود به کشورهای مسلمان نشین حمله کرده‌اند و صدها هزار نفر را به خاک و خون کشیده‌اند.

در این حال ایران تنها کشوری است که برادرانه دوشادوش مسلمانان مظلوم ایستاده است و به خصوص در رابطه با کشمیر و فلسطین فعالیت فراوانی انجام داده است.

برای مبارزه با اتحاد هند و رژیم صهیونیستی که نتایجی بسیار شوم در پی خواهد داشت مسلمانان بایستی زودتر متحد شوند و با بیداری و آگاهی به جنگ آنان روند.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/29/1243828

رئیس جمهور ترکمنستان: عشق‌آباد خواهان حل دیپلماتیک اختلافات همسایگان خزر است

رئیس جمهور ترکمنستان:

عشق‌آباد خواهان حل دیپلماتیک اختلافات همسایگان خزر است

رئیس جمهور ترکمنستان گفت: این کشور طرفدار گفت‌وگوی سازنده و نرم براساس حقوق بین‏‌الملل و با در نظر گرفتن منافع ملی همه کشورهای ساحلی دریای خزر است .

۹۵/۰۸/۲۹ :: ۱۲:۲۸

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در عشق‌آباد، رئیس جمهور ترکمنستان بر ضرورت هماهنگی بیشتر بین کشورهای حاشیه خزر به منظور استفاده بهتر از این دریای و گسترش تعاملات بیشتر تاکید کرد.

«قربانقلی بردی‌محمداف» با اشاره به خواست این کشور برای آرامش و ثبات حوزه دریای خزر، تاکید کرد: این کشور طرفدار گفت‌وگوی سازنده و نرم براساس حقوق بین‏‌الملل و با در نظر گرفتن منافع ملی همه کشورهای ساحلی دریای خزر است .

وی افزود: عشق‌آباد در آینده نیز اقدامات لازم را جهت تحکیم و گسترش روابط دوستی ،حسن همجواری و تعاملات سودمند بین دولت و ملت‌های کشورهای ساحلی دریای خزر که از اشتراکات فراوان تاریخی، فرهنگی و سنتی برخوردار هستند، به مورد اجرا خواهد گذاشت.

رئیس جمهور ترکمنستان تاکید کرد: دریای خزر یک منطقه مهم راهبردی و دارای ذخایر سرشار انرژی و دارای ظرفیت‌های حمل‌ونقلی است که این موضوع برای همه کشورهای مذکور حائز اهمیت می‌باشد.

وی تصریح کرد: به همین دلیل نیز مسائل دریای خزر اقتضاء می‌کند که تعاملات و همکاری بین‌المللی هماهنگ مبتنی بر مقررات، احترام متقابل، در نظر داشتن منافع همه کشورهای ساحلی دریای خزر صورت گیرد.

رئیس جمهور ترکمنستان با اشاره به میزبانی مذاکرات فعال کار گروه‌های مختلف 5 جانبه در این کشور تاکید کرد: استفاده عاقلانه و برابر همه کشورهای حاشیه این دریای از منابع موجود با رعایت محیط زیست از اهداف عشق‌آباد است.

دریای خزر، دریای «مازندران» و یا دریای کاسپین، پهنه‌ای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود.

از زمان فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991، دریای خزر به دلیل برخورداری از منابع نفت و گاز اهمیت استراتژیک ویژه‌ای یافته است.

کنوانسیون رژیم حقوقی سند کلان و چارچوبی است که وضعیت کلی دریا و حقوق و تکالیف کشورها را ترسیم می‌کند.

رژیم حقوقی دریای خزر به عنوان سند راهبردی تقسیم و تعیین قلمرو بین کشورهای ساحلی است تلقی می شود، بیش از 24 سال است که میان 5 کشور ساحلی دریا خزر در حال بررسی است و این پرونده هنوز هم باز است.

مذاکرات 5 کشور ساحلی دریای خزر برای تدوین رژیم حقوقی این دریا از 24 سال پیش در حال برگزاری است و تا کنون 4 اجلاس سران، 10 اجلاس وزرای امور خارجه و 47 نشست گروه کاری ویژه برگزار شده‌ است.

قرار است نشست آینده سران کشورهای ساحلی دریای خزر در سال 2017 میلادی در قزاقستان برگزار شود.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950829000043

نمایندگان پنج کشور موافقتنامه راه لاجورد را نهایی کردند

نمایندگان پنج کشور موافقتنامه راه لاجورد را نهایی کردند

متن موافقتنامه پنج جانبه راه لاجورد میان افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه نهایی و آماده امضا شده است.

17.11.2016

 وزارت امور خارجه افغانستان با نشر خبرنامه‌ای اعلام کرد که در چهارمین نشست تخنیکی میان نمایندگان کشور های افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه در آذربایجان نهایی شده است.

 براساس خبرنامه وزارت امور خارجه، متن موافقتتامه پنج جانبه راه لاجورد برای ایجاد دهلیز ترانسپورتی و ترانزیتی بین المللی میان کشور های یاد شده، روز گذشته در مقر وزارت ترانسپورت کشور آذربایجان نهایی و آماده امضای مقامات عالیرتبه هر سه کشور شده است.

 براساس خبرنامه، در نشست ۵ جانبه به نمایندگی از افغانستان، نمایندگان وزارت امور خارجه، تجارت و صنایع، مالیه، ترانسپورت و هوانوردی ملکی، اداره خط آهن، اتاق های تجارت و صنایع افغانستان و سفارت افغانستان در باکو اشتراک کرده بودند.

 ریاست هیئت مذاکره را در این نشست از جانب افغانستان وحیدالله ویسی رئیس همکاری های اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان، به عهده داشت.

 گفتنی است که راه لاجورد از ابتکارات جمهوری اسلامی افغانستان بوده و یکی از کوتاه ترین مسیر های موجود برای دسترسی افغانستان به بحیره سیاه و مدیترانه میباشد.

 http://www.farsi.ru/doc/13290.html 

حسین عسگریان : پیامدهای احتمالی پیروزی ترامپ بر روسیه و خاورمیانه

پیامدهای احتمالی پیروزی ترامپ بر روسیه و خاورمیانه

دوشنبه 24 آبان 1395

حسین عسگریان / مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی تهران tisri

با پایان یافتن انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و پیروزی غافل‌گیرکننده دونالد ترامپ در این انتخابات، گمانه‌زنی درباره برنامه‌های وی برای سیاست خارجی و داخلی توجه بسیاری را به خود مشغول ساخته است. ترامپ در سراسر مبارزات انتخاباتی خود سیاست‌ها و استراتژی‌های مربوط به نقش آمریکا در جهان را به چالش کشیده بود. این امر از ابراز تردید درباره ارزش توافقات تجارت بین‌الملل و اتحادیه ناتو تا رهیافت سنتی آمریکا درقبال امنیت و اشاعه هسته‌ای را دربر گرفته بود. درنتیجه کارشناسان و مقامات دولتی در جهان در تلاش برای ارزیابی روابط آمریکا با دیگر کشورها و به‌طور کلی نقش بین‌المللی این کشور در نظم بین‌المللی برآمده‌اند. در نوشتار زیر تلاش شده است تا به برخی گمانه‌زنی‌ها درباره سیاست خارجی آمریکا و پیامدهای بالقوه آن بر کشورهای منطقه خاورمیانه و روسیه در متن اظهارات و مواضع رئیس‌جمهور جدید آمریکا پرداخته شود.

روسیه
درحالی‌که کرملین پیروزی ترامپ را پیش‌بینی نکرده و خود را برای یک دوره روابط پرتنش‌تر با آمریکا به ریاست‌جمهوری هیلاری کلینتون آماده کرده بود، انتخاب ترامپ می‌تواند شانسی برای این کشور برای خروج از منطقه خطر و توافق با آمریکا بر سر اوکراین و سوریه باشد. مواضع نسبتاً دوستانه ترامپ درقبال روسیه در مبارزات انتخاباتی این تصور را میان دولتمردان روسیه ایجاد کرده است که می‌توانند درقبال موضوعاتی مثل سوریه و اوکراین با آمریکا به مذاکره بنشینند. رئیس‌جمهور آمریکا توان کاهش تحریم‌ها علیه روسیه را دارد و درمقابل روسیه می‌تواند درقبال سوریه با آمریکا به مذاکره بنشیند. دراین‌میان، پوتین، ترامپ را رهبری می‌بیند که منافع ملی کشورش را بر ایدئولوژی ترجیح می‌دهد. از منظر مسکو، توجه دولت جدید آمریکا عمدتاً بر مسائل داخلی بوده و توجه به مسائلی مثل ارتقاء ارزش‌ها و هنجارهای آمریکایی به امری ثانویه تبدیل خواهد شد. احتمالاً یکی از چالش‌های  پیشِ روی آمریکا و رهبران منطقه ائتلاف میان ایران و روسیه در سوریه خواهد بود. دراین‌میان، بهبود احتمالی روابط آمریکا و روسیه به‌سبب تمایل ترامپ و پوتین به افزایش همکاری‌ها با یکدیگر سبب می‌شود تا ائتلاف میان ایران و روسیه به عراق نیز برسد. درصورتی‌که روسیه و آمریکا برای مبارزه با داعش به توافق برسند احتمالاً روس‌ها خواهان کاهش حمایت آمریکا از شورشیان مسلح در سوریه شده و این امر مواضع بشار اسد و ایران را در سوریه تقویت می‌کند. دراین‌میان، واکنش احتمالی ترکیه و عربستان دخالت بیشتر در سوریه و دامن زدن به درگیری‌های فرقه‌ای خواهد بود. باوجوداین، در مسیر بهبود روابط روسیه و آمریکا محدودیت‌هایی مثل مواضع ضدروسی نهادهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا، اعضای جمهوری‌خواه کنگره و عدم کوتاه آمدن روسیه درخصوص اوکراین وجود دارد.

عراق و داعش
ترامپ در زمینه عراق به سیاست خارجی دموکرات‌ها نقد وارد کرده است و از همکاری با کردها به‌شکل گسترده سخن به میان آورده و از مقابله با داعش خبر داده است. احتمالاً ترامپ در راستای برنامه‌های سیاست‌گذاری‌شده در عراق حرکت خواهد کرد و این کشور از اولویت بالا برای واشینگتن برخوردار خواهد بود. با توجه به مواضع ترامپ در مبارزات انتخاباتی مبنی‌بر مقابله با داعش، انتظار ادامه همکاری نظامی آمریکا در قالب ائتلاف مبارزه با داعش وجود دارد. دراین‌میان، حمایت آمریکا از شبه‌نظامیان کرد برای مبارزه با داعش وجود دارد که این امر می‌تواند با واکنش ترکیه مواجه شود.

ترکیه
به‌نظر می‌رسد تصویر کلی مقامات ترکیه درقبال پیروزی ترامپ مثبت و آنها امیدوار به تعمیق روابط میان دو کشور باشند، ضمن اینکه ترامپ از مواضع اردوغان درقبال کودتا حمایت کرده است. بااین‌حال، درجه‌ای از هراس در پشت این تعامل دیپلماتیک وجود خواهد داشت. اسلام‌هراسی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا و درمقابل مواضع سرسختانه اردوغان علیه گرایشات اسلام‌هراسانه می‌تواند ازجمله مشکلات در روابط دو کشور گردد. موضوع فتح‌الله گولن یکی دیگر از چالش‌های موجود میان دو طرف خواهد بود. ازسویی، دو کشور باید درباره سوریه و عراق نیز به تفاهم برسند. نگرانی بعدی ترکیه استمرار همکاری امنیتی با آمریکاست. اردوغان همچنان خواهان حفظ همکاری استراتژیک میان دو کشور و چتر حمایتی ناتو و واشینگتن به‌خصوص با توجه به تهدیدات منطقه‌ای و خارج نشدن نیروهای مسلح این کشور از شوک کودتای 15 ژوئیه است. براین‌اساس، احتمالاً ترکیه به میزبانی دارایی‌های استراتژیک آمریکا در پایگاه اینجرلیک و مشارکت با سپر دفاع موشکی ناتو ادامه خواهد داد.

رژیم صهیونیستی
پیروزی ترامپ به‌خصوص با توجه به اختلافات باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بر سر مسائلی مثل برنامه هسته‌ای ایران و مسائل مربوط به فلسطین می‌تواند نویدبخش یک بهبودی قابل توجه در روابط آمریکا با رژیم صهیونیستی شود. ترامپ در مبارزات انتخاباتی قول داده بود که سفارت آمریکا را از تل‌آویو به بیت‌المقدس انتقال دهد، این امر می‌تواند به چرخه جدیدی از خشونت و بی‌ثباتی کمک کند. همچنین امیدها به توافق براساس تشکیل دو کشور کمرنگ‌تر شده و احتمالاً دور جدیدی از اعتراضات خیابانی را شاهد خواهیم بود.

به‌هرحال‏، با توجه به مواضع ترامپ درقبال راه‌حل دو کشور مستقل، توافق هسته‌ای ایران، تضمین حمایت از رژیم صهیونیستی، تمایل به همکاری نزدیک‌تر با روسیه و پوتین و حتی ارتباطات خانوادگی ترامپ با یهودی‌ها، انتظار می‌رود رئیس‌جمهور جدید ارتقاء روابط با این رژیم را جدی بگیرد این امر آمریکا را قادر خواهد کرد تا برنامه عمل منطقه‌ای و دوجانبه خود را برای کنترل بلندپروازی‌های ایران، مواجهه با تروریسم و افراط‌گرایی مذهبی، همکاری با روسیه همچنین دیگر مسائل منطقه‌ای ازجمله جستجوی حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران سوریه، ایجاد ثبات در لبنان، احیاء روابط نزدیک‌تر با مصر و عربستان سعودی بهتر پیگیری نماید. ضمن اینکه پیروزی ترامپ یک شانس برای تثبیت کنترل بر کرانه باختریِ اشغال شده و اورشلیم شرقی الحاقی محسوب می‌گردد. برخی از شهرک‌نشینان باور دارند که ریاست‌جمهوری ترامپ به نفع شهرک‌نشینان است و آنان می‌توانند منطقه سی از کرانه باختری را نیز به منطقه خود الحاق کنند. علاوه‌براین، برخی از صهیونیست‌ها نیز پیروزی ترامپ را عاملی برای در لبه پرتگاه قرار گرفتن توافق هسته‌ای ایران می‌دانند.

کشورهای حوزه خلیج فارس
مواضع ترامپ علیه برجام باعث ایجاد حسی از نوستالژی دوران قبل از اوباما برای کشورهای عرب خلیج فارس ازجمله عربستان سعودی شده است. این کشورها از مواضع ضد توافق ترامپ استقبال می‌نمایند. درمقابل، این کشورها از مواضع ترامپ علیه مسلمانان و اصرار وی برای استفاده از واژه تروریسم اسلامی افراط‌گرا احساس تهدید می‌نمایند. اظهارات ترامپ مبنی‌براینکه کشورهی عرب خلیج فارس چیزی جز پول ندارند و اینکه چرا ما باید از عربستان سعودی بدون اینکه آنها هیچ پولی بپردازند، حمایت نماییم، باعث نگرانی جدی آنها شده است.

ایران
ترامپ درطی مبارزات انتخاباتی از توافق هسته‌ای ایران انتقاد و اولویت اصلی و اول خود را لغو این توافق اعلام کرد. توافق هسته‌ای ایران درواقع دستاورد جمعی گروه 1+5 می‌باشد که مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته است. تهدید آمریکا بر لغو و یا بازنگری در این توافق احتمالاً با مخالفت کشور و اقتصادهای بزرگ جهان مواجه خواهد شد. آنها چنین اقدام آمریکا را تخطئی از هنجارهای بین‌المللی دانسته که به بحران بی‌اعتمادی جهانی به آمریکا دامن خواهد زد. دراین‌میان، دولت جدید آمریکا می‌تواند تحریم‌های جدیدی با این بهانه که چنین تحریم‌هایی مرتبط با رفتار هسته‌ای ایران نبوده و لذا تخطئی از برجام محسوب نمی‌گردد به ایران تحمیل نماید. چنین تحریم‌هایی اگرچه در کوتاه‌مدت به ایران آسیب خواهد زد، اما از نظر استراتژیک می‌تواند در بلندمدت به منافع آمریکا آسیب وارد نماید در ضمن استفاده یک‌جانبه از تحریم‌ها علیه ایران می‌تواند مسیر همکاری میان چین و روسیه با ایران را هموار سازد. به‌هرحال در تقابل با دولت اوباما احتمال اندکی وجود دارد که دولت ترامپ به تشویق سرمایه‌گذاری خارجی برای افزایش رضایت ایران از توافق و کمک به آقای روحانی برای انتخاب مجدد ریاست‌جمهوری بپردازد.

دراین‌میان این نکته ارزش یادآوری دارد که کنترل حزب جمهوری‌خواه بر کنگره اگرچه می‌تواند بر سیاست‌ خارجی آمریکا درقبال ایران تأثیرگذار بوده و به فشارها بر ایران بیفزاید اما باید به این نکته نیز توجه کرد که بخش زیادی از مخالفت‌ها در کنگره آمریکا در دوران باراک اوباما صرفاً در راستای هدف قرار دادن دولت اوباما صورت گرفته بود و برای اعضای تندرو کنگره صرفاً انتقاد از دولت اوباما مهم بود اما با یکدست شدن کنگره با کاخ سفید به احتمال فراوان سیاست‌های واقع‌گرایانه‌تری ازسوی کنگره مورد توجه قرار خواهد گرفت ضمن اینکه مخالفت برخی از اعضای جمهوری‌خواه کنگره آمریکا با ترامپ نیز می‌تواند دارای اهمیت فراوانی باشد. درمجموع بعید است که ترامپ بخواهد توافق هسته‌ای را کنار بگذارد ایران نیز از توافق عقب نخواهد کشید و طرف‌های اروپایی نیز از آمریکا می‌خواهند به توافق پایبند باشد دراین‌میان باید مواظب بود تا نهادهای غیررسمی در ایران از هرگونه اشتباه کوچک احتراز کرده و بهانه به دست آمریکا ندهند.
 
درمجموع پی بردن به نیات ترامپ کار مشکلی است اصولاً وی ایده‌پردازی نیست که با مجموعه‌ ثابتی از باورها در زمینه سیاست خارجی به کاخ سفید آمده باشد. ترامپ ظاهراً به جهان به‌عنوان دنباله تجارت املاک و مستغلات نگاه می‌کند که در آن هیچ دوست دائمی وجود ندارد، هیچ دشمن دائمی وجود ندارد و به‌طور قطع هیچ توافق دائمی وجود ندارد. وی به‌عنوان یک بازرگان احتمالاً مسائل را براساس سود و زیان تحلیل کرده و پیش‌بینی می‌شود که سیاست وی مبتنی‌بر منافع محدود و فوری آمریکا تا منافع فراگیرتر و پایدارتر در جهان ازجمله در خاورمیانه متمرکز شود.

یوسی‌اف : همکاری روسیه،ایران وترکیه در آینده تحولات منطقه دارای اهمیت بسیار بالایی است.

ولادیمیر یوسی‌اف در گفتگو با ایراس:

همکاری سه گانه روسیه، ایران و ترکیه

در آینده تحولات منطقه دارای اهمیت بسیار بالایی است.

همکاری سه گانه روسیه، ایران و ترکیه در آینده تحولات منطقه دارای اهمیت بسیار بالایی است.

ولادیمیر یوسی‌اف: روسیه به صورت بسیار روشنی از شرایط واقعی حاکم در سوریه آگاه است، ضمن اینکه هیچ کس نمی تواند حساب زیادی روی امریکایی ها باز کند. اما روسیه نمی خواهد که آمریکا را در این مسئله دخالت دهد و فقط به همین دلیل است که خواهان مذاکره با آنهاست. همچنین برقرار شدن مذاکرات روسیه با ترکیه، دلیل بر این نیست که روسیه به ترکیه کاملا اعتماد دارد، اصلا اینگونه نیست، بلکه به این دلیل است که بدون ترکیه، این مشکلات قابل حل نمی باشد. لازم به ذکر است که در ترکیه، مشکل اساسی بشار اسد نیست، بلکه مشکل، کردها هستند که ما باید به صورت مشترک روی این مسئله متمرکز شویم ...

تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۴۱

ايراس: در مصاحبه قبلی که با ایراس انجام دادید، امیدوار بودید که تا چند ماه آینده مذاکرات صلح سوریه با حضور تمام نیروهای درگیر در سوریه به نتیجه برسد. اکنون بیش از ۶ ماه از آن زمان گذشته است. آیا آنچه که در سوریه شاهد آن هستیم، حاکی از روند روبه جلوی مذاکرات سیاسی دارد؟
 
یوسی اف: در این ۶ ماه شرایط حاکم در سوریه تغییر زیادی کرده است. مذاکرات صلح در سوریه، تا حد زیادی می تواند از طریق روسیه، ایران و ترکیه حاصل گردد. هر چه قدر ما سریع تر این مثلث همکاری را ایجاد نماییم، زودتر می توانیم شاهد بهبود شرایط باشیم.
 
ایالات متحده فعلا تا زمان آغاز به کار رئیس جمهور جدید، هیچگونه توافقی انجام نخواهد داد. قطر نیز فعلا حمایت خود را از گروه های ترورسیتی داعش معلق کرده و این گروه به اندازه کافی فعال نیست. عربستان سعودی به شدت به ترکیه وابسته است، چرا که کلیه حمایت از شورشیان از طریق ترکیه صورت می گیرد. اردن نیز وابسته به آمریکا می باشد، ولی این کشور نیز در صورت ایجاد مثلث همکاری روسیه، ایران و ترکیه، مخالفتی نخواهد داشت.
 
اسرائیل منافع خود را دارد، ولی نمی تواند در سطح جهانی تأثیرگذار باشد همچنین نمیتواند از حل این مشکل توسط ما جلوگیری نماید.
 
بنابراین ایجاد این مثلث همکاری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دیگر بازیکنان این عرصه سیاسی، نقش و اهمیت بسیار ناچیزی دارند. لازم به ذکر است که ۶ ماه پیش، به دلیل روابط تیره و تار با ترکیه، ما نمی توانستیم در این خصوص اظهارنظر کنیم. اما در حال حاضر، بهبود روابط با ترکیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، چرا که در غیر اینصورت ساخت چنین مثلث سه گانه ای حاصل نخواهد شد.
 
ايراس: ارزیابی شما از نقش امریکایی در بحران سوریه جیست؟ آیا واقعا آنها به دنبال مبارزه با تروریسم در منطقه هستند؟ اگر اینطور است، چه چیزی مانع همکاری بیشتر آمریکا و روسیه وموفقیت طرح آتش بس شده است؟ اگر آمریکا واقعا به دنبال طرح مبارزه با تروریسم در منطقه نیست، پس چرا روسیه بیش از هر چیز به مذاکرات سیاسی با آمریکا امید بسته است؟
 
یوسی اف: در پاسخ به این سوال می توان به این نکته اشاره نمود که روسیه به صورت بسیار روشنی از شرایط واقعی حاکم در سوریه آگاه است، ضمن اینکه هیچ کس نمیتواند حساب زیادی روی امریکایی ها باز کند. اما روسیه نمی خواهد که آمریکا را در این مسئله دخالت دهد و فقط به همین دلیل است که خواهان مذاکره با آنهاست.
 
همچنین برقرار شدن مذاکرات روسیه با ترکیه، دلیل بر این نیست که روسیه به ترکیه کاملا اعتماد دارد، اصلا اینگونه نیست، بلکه به این دلیل است که بدون ترکیه، این مشکلات قابل حل نمی باشد.
 
دلیل تمایل روسیه برای مذاکره با آمریکا، تلاش برای محدودسازی دخالت های این کشور است. فعلا در این زمینه هیچ گفتگوی جدی صورت نگرفته است، اما این مسئله زمانی که روسیه و آمریکا، پیشبرندگان مشترک روند صلح در مذاکرات سوریه هستند، ساختار مناسبی را ایجاد می نماید که این ساختار، برای مشروعیت بخشی به نتایج، الزامی می باشد. بخشی از آنچه که در رسانه ها منعکس می شود، توهمی است که آمریکایی ها و اروپایی ها برای تبلیغ خود به راه انداخته اند و این برای روسیه چندان مهم نیست.
 
ايراس: آیا فکر میکنید با پایان یافتن دوران ریاست جمهوری اوباما اتفاق مشخصی در سوریه رخ دهد؟ مثلا مذاکرات صلح به نتیجه برسد؟ اگر چنین اتفاقی رخ بدهد یا ندهد، دولت جدید در آمریکا به نظر شما تا چه اندازه به تعهدات دولت اوباما پایبند خواهد بود؟
 
یوسی اف: چیزی که در اینجا واضح و مشخص است، این است که مذاکرات صلح متوقف نخواهد شد، اما این مذاکرات هیچ گونه نتیجه ای در بر نخواهد داشت، همه چیز عملا و در میدان نبرد مشخص می شود،  چرا که ارتش سوریه با حمایت ایران و روسیه، به صورت موفقیت آمیزی مبارزه خواهد کرد. روند صلح، بحث بدون نتیجه ای است.
 
دولت جدید، استراتژی جدید خود را ارائه خواهد کرد، اما استراتژی موجود فعلی و استراتژی که بعد از مستقرشدن رئیس جمهور جدید اتخاذ خواهد شد، متفاوت خواهد بود. این استراتژی مشخص کننده توازن قدرت خواهد بود که کاملا متفاوت بوده و برای آمریکا بدتر خواهد بود و بعید است که این استراتژی بتواند برای ما مفید باشد.
 
ايراس: ترکیه بعد از عذرخواهی از روسیه و بهبود نسبی روابط، تغییراتی را در نوع رفتار خود در سوریه ایجاد کرده است. آیا این تغییرات به گونه ای بوده است که بتوان طرح های امنیتی را در منطقه با همکاری سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه به پیش برد؟
 
یوسی اف: همکاری سه گانه روسیه، ایران و ترکیه برای سوریه دارای اهمیت بسیار بالایی است. روند بهبود روابط روسیه و ترکیه ادامه داشته و همکاری ها در زمینه های امنیتی و در سطوح وزارت دفاع و سطوح بالاتر توسعه یافته است.
 
لازم به ذکر است که در ترکیه، مشکل اساسی بشار اسد نیست، بلکه مشکل، کردها هستند که ما باید به صورت مشترک روی این مسئله متمرکز شویم. روند تقویت روابط ما، شرایط خوبی را نیز برای ایران در جهت توسعه روابط با ترکیه ایجاد می کند و آنها را در موضوعاتی مانند جدایی طلبی کردها، جنگ با تروریسم و مبارزه با قاچاق مواد مخدر نزدیک می نماید.
 
ايراس: در ماه های اخیر شاهد حضور جنگنده های روسی در یک پایگاه هوایی در ایران بودیم، باتوجه به تمامی موضوعاتی که پس از آشکار شدن این مسئله چه در داخل ایران و چه در سطح بین المللی به-وقوع پیوست، ارزیابی و پیش بینی شما از آینده این همکاری ها چیست؟
 
یوسی اف: در سال های اخیر، من همیشه به توسعه همکاری های نظامی تاکید کرده ام. این همکاری ها می تواند شامل دو بخش همکاری های فنی- نظامی (در بخش تحویل سلاح، آموزش نیروهای متخصص) و همکاری-های نظامی در شاخه های وسیع تر باشد. زمینه های همکاری در این بخش بسیار گسترده تر است. آموزش خلبانان در روسیه، ایجاد امکانات نظامی جدید در ایران و آموزش های مشترک در این بخش قرار می گیرد. لازم است همکاری های نظامی فنی خود را به همکاری های نظامی در گستره وسیع تر ارتقا دهیم، به عنوان مثال، ایران در بخش نیروی نظامی هوایی و دریایی مشکلات عمده ای دارد. ضمن اینکه همکاری نظامی نیروهای زمینی نیز لازم می باشد، از دیگر سو، روسیه در این زمینه ها حرف های زیادی برای گفتن دارد. در ادامه لازم است که پایگاه هوایی نظامی مشترک بر اساس شرایط حاضر به منظور مبارزه با گروه های افراطی در سوریه ایجاد شود.

مصاحبه کنندگان: فاطمه عطری -  مرضیه حیدری - فائزه کریمیان

http://www.iras.ir/fa/doc/interview/2261 

امريکا ديگر از روسيه براى افغانستان هليکوپتر جنگى خريدارى نمى کند

امريکا ديگر از روسيه براى افغانستان هليکوپتر جنگى خريدارى نمى کند

Nov 19, 2016 - 17:55

کابل (پژواک، ٢٩عقرب٩٥): يک سناتور امريکا از کانگرس اين کشور، خواستار توقف خريد هليکوپترها از سوى روسيه براى افغانستان شده است.

رسانه هاى امريکايى گفته اند که سناتور کريس مورفى، در يک نامه که به کانگرس امريکا ارسال نموده، خواستار اين عمل شده است.وى افزوده است: "من نمى دانم که حکومت امريکا چرا از ماليات ملت خود، هليکوپترهاى نوع ام اى ١٧ را از روسيه براى افغانستان خريدارى ميکند؟ بااينکه روسيه از رژيم اسد در سوريه حمايت ميکند و  بالاى اکراين نيز تجاوز کرده بود."

اين سناتور گفته است بجاى اينکه از اين پول، اقتصاد روسيه قوى شود، بايد از اين پول کارگران امريکايى بهره مند شوند.گفته شده که وزارت دفاع امريکا نيز براى بديل اين کار فکر نموده که به عوض خريد هليکوپترها از روسيه، هليکوپترهاى بلاک هوک را به افغانستان بدهند.

قابل يادآورى است که از اثر تجاوز بالاى اکراين از سوى روسيه؛ بر اين کشور تعزيرات و محدوديتها وضع شده که در نتيجۀ آن، اين کشور در دو سال گذشته به افغانستان هليکوپترها و پرزه جات آن را نداده است.

اين در حالى است که ضمير کابلوف سفير اسبق روسيه در کابل، سال گذشته گفته بود که اشرف غنى رييس جمهور افغانستان، در حاشيه نشست سازمان شانگهاى، به مسوولين روسى گفته که امريکا براى خريد هليکوپترها به افغانستان پول نمى پردازد.اما وى افزوده بود که روسيه براى سپردن هليکوپترهاى جنگى به افغانستان، آمادگى کامل دارد.

افغانستان، قبل از اين نيز بطور جدى از امريکا و سازمان ناتو، خواستار تقويت نيروى هوايى افغانستان شده؛ اما تاکنون اين کار انجام نشده است.

http://www.pajhwok.com/dr

نگاه نامطمین افغان ها به کمک ها و حضور سربازان امریکایی در دوران ترامپ

نگاه نامطمین افغان ها به کمک ها و حضور سربازان امریکایی در دوران ترامپ

 پنج شنبه 27 عقرب 1395 

ترجمه: جانعلی شکرعلیزاده / روزنامه افغانستان

موج سواري دولت افغانستان بر روي کمک هاي امريکا اين کشور را به شدت وابسته ساخته است، افغان ها با نگراني منتظرند تا ببينند که آيا ترامپ همان کسي است که در تصويرها ديده اند و گفته هايشان را شنيده اند که سياست هاي متفاوت از دولت قبلي دارند يا نه کسي است که همان مسيري را خواهد رفت که قبلا سلف او اوباما با متحدين شان ميلياردها دالر و هزاران سرباز را به اين کشور فرستادند و به کمک هايشان ادامه دادند.

بيشتر مقامات افغانستان از اينکه يکي از طولاني ترين جنگ امريکا در کمپين هاي انتخاباتي امريکا موضوع با اهميتي نبوده است دلخور هستند، اما تعدادي اين انتظار را داشتند که اين ميلياردر املاک بيشتر قصد تخريب شخص هيلاري کلينتون را دارد. يکي از مقامات ارشد افغان که مسئوليت مهمي در امنيت دارد گفت کاملا شگفت زده شده است، من فکر مي کنم همه غير از اين انتظار داشتند. نتيجه انتخابات چيزي نبود که همه از قبل منتظر آن بودند. آشکار بود افغانستان در کمپين هاي آنها جايي نداشت، هيچ کس در مورد افغانستان صحبت نمي کرد. تقريبا نظرات خانم کلينتون درباره افغانستان را ميدانستيم اما درباره ترامپ معلوم نيست او چه نظري درباره افغانستان دارد.

به هر حال افغانستان يکي از چالش هاي سخت اداره ترامپ خواهد بود. ايالات متحده در حدود 115 ميليارد دالر به افغانستان کمک کرده است ولي بعد از گذشت 15 سال طالباني که بعد از حمله يازده سپتامبر به آساني سرنگون شده بود دوباره حملات شان در افغانستان قوت گرفته است و در حدود يک سوم کشور را در کنترل خود دارند و نيروهاي امنيتي به سختي مي توانند با آنان مقابله کنند. اخيرا در هفته گذشته دو نفر از اعضاي خدمتي نيروهاي امريکايي در شمال افغانستان نزديک شهر کندز طي يک درگيري کشته شدند، اين انتظار که نيروهاي افغان بتوانند بدون کمک نيروهاي خارجي از پس اين جنگ ها برايند بيهوده است.

درمواجهه با ناآرامي هاي فزاينده طالبان، اوباما از طرح خود مبني بر خارج کردن تمامي نيروها از افغانستان عقب کشيد. او در ماه جولاي امسال تصميم گرفت 8400 سرباز را در افغانستان نگه دارد، و قرار بود اين نيروها باز هم کمتر شود و به 5500 سرباز برسد که اين موضوع را به جانشين خود واگذار مي کند که چگونه در باره آن تصميم بگيرد. قبل از شروع انتخابات، مقامات امريکايي به شرکاي شان در افغانستان گفت که اقتصاد اين کشور طي سالها درگيري از بين رفته است و به شدت  به کمک هاي خارجي وابسته است، اين کشور را تنها نخواهد گذاشت و حمايت لازم را از اين کشور خواهيم نمود. مايکل مک کينلي سفير افغانستان در کابل قبل از مشخص شدن نتايج انتخابات در امريکا در سفارت گفت: «شما مي توانيد مطمئن باشيد که افغانستان در بالاترين سطح از دستور کار سياست خارجي ما باقي خواهد ماند،». اين ها پيام هاي خيلي از مقامات امريکايي است که تصور مي رود اين کشور مانند گذشته به فراموشي سپرده نخواهد شد و بار ديگر به محل تجمع گروهايي تروريستي تبديل نخواهد شد.

با اين حال دکترين ترامپ که اول امريکا بعد ساير کشورها خيلي ها را شگفت زده کرده، آيا او به کمک هاي ميلياردي خود به افغانستان ادامه خواهد داد بخصوص اينکه او گفته بود ما به کار ملت سازي پايان مي دهيم ما مسئول آباد ساختن ساير کشورها نيستيم.

براي افغان هايي که رسانه ها را دنبال مي کنند اين ذهنيت بوجود آمده که  رييس جمهور جديد ديدگاه مخالف درباره پاکستان دارد و آنها اميدوارند که امريکا بتواند اين دشمن ديرينه شان را تاديب کند اما تا زمان عملي شدن اين نظرات ترامپ راه طولاني پيش رو است. او در يکي از صحبت هايش گفت ما بايد در افغانستان حضور داشته باشيم به خاطر اينکه پاکستان به سلاح اتمي  مجهز است کشوري که از آنجا تروريست ها به افغانستان مي آيند ما براي کنترل پاکستان بايد در افغانستان بمانيم.

تا بحال موضع خيلي مشخص و واضحي از وي شنيده نشده است. تا کنون او درباره افغانستان علاقه کمي از خود نشان داده است، در اظهارات اخير خود گفته که نيروهايي امريکايي را در افغانستان تا پايان سال به 5500 نفر مي رساند چيزي که قبلا اوباما گفته بود اين تعداد به 8400 تن باشد. اما در جايي ديگر درباره حضور امريکا در افغانستان گفت که اشتباه وحشتناکي صورت گرفته است، درباره همکاري با ناتو شرايطي را تعيين خواهد کرد، ناتو همواره در کنار ايالات متحده به عنوان همکار در افغانستان بوده است. مقامات امنيتي افغان در کابل مي گويند تهديدات شبه نظاميان اسلامگرا باعث خواهد شد که امريکا به حضورشان در افغانستان ادامه دهند و نيروهايشان را در اينجا حفظ کنند هر چند از قصد ترامپ چيزي نمي دانيم.

اين مقام افغان به دليل حساسيت موضوع نخواست نامش فاش شود اظهار داشت ترامپ در طول کمپين انتخاباتي اش گفت که داعش را از بين مي برد فکر نمي کنيم که او نيروهايش را از افغانستان بيرون بکشد در حالي که داعش در افغانستان و منطقه به تهديدي جدي تبديل شده است. اما ما هنوز مطمين نيستيم، بايد صبر کرد ترامپ مسئوليتش را به عنوان رييس جمهور شروع کند تا ببينيم او چگونه با اين موضوعات برخورد خواهد کرد. تصميم مهمي خواهد بود آن هم در باره کشوري که احتمالا ساليان سال به حمايت امريکا وابسته باشد.

بنا به گزارشي در ماه اخير که سرمفتش خاص براي بازسازي افغانستان يعني سيگار ارايه کرده است ايالات متحده قطعا به حمايت افغانستان براي سال ها ادامه خواهد داد هم در زمينه نظامي هم در زمينه بازسازي . در يک مصاحبه تلويزيوني سي ان ان سال گذشته ترامپ گفت حالا خيلي دير هست که سربازان از افغانستان بيرون کشيده شوند. او اضافه کرد که در اين شرايط بايد حضور داشته باشيم براي اينکه در صورت خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان به محض خروج ظرف چند ثانيه دولت سقوط خواهد کرد. اين مصاحبه در اکتبر سال 2015 صورت گرفته بود.

http://www.dailyafghanistan.com/opinion_detail.php?post_id=137993

با درخواست برای حل مناقشه کشمیر؛اردوغان در پاکستان: غرب از داعش حمایت می‌کند

با درخواست برای حل مناقشه کشمیر؛

اردوغان در پاکستان: غرب از داعش حمایت می‌کند

نخست وزیر پاکستان و رئیس جمهور ترکیه امروز (پنجشنبه) پس از دیدار دو جانبه کنفرانس خبری مشترکی برگزار کردند.

پنجشنبه / ۲۷ آبان ۱۳۹۵ / ۱۴:۳۳

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری جئونیوز، نواز شریف، نخست وزیر پاکستان ضمن استقبال از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه گفت: پاکستان خانه دوم اردوغان است و روابط میان این دو کشور بر مبنای احترام و اعتماد متقابل قرار دارد.

نواز شریف ضمن محکوم کردن کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه در ترکیه گفت: پاکستان از شنیدن کودتا بسیار شوکه شد و ملت پاکستان از دولت منتخب ترکیه حمایت می‌کنند. مردم ترکیه با شجاعت این کودتا را شکست دادند. مردم ترکیه با حمایت از دموکراسی تاریخ ساز شدند و این اقدامشان بسیار تحسین برانگیز است.

وی ضمن تقدیر از تلاش‌های ترکیه در تلاش برای حل مناقشه کشمیر گفت: من از آنکارا برای حمایت از الحاق پاکستان به گروه تامین کنندگان اتمی قدردانی می‌کنم. تجارت و سرمایه گذاری میان این دو کشور باید افزایش یابد. ما تصمیم گرفتیم تا به منظور نهایی کردن یک توافق تجارت آزاد تا سال ۲۰۱۷ این مذاکرات را برگزار کنیم. من و اردوغان در جریان این دیدار درباره طیف وسیعی از موضوعات دو جانبه صحبت کردیم.

در همین حال اردوغان نیز در این کنفرانس خبری خواستار حل فوری مناقشه کشمیر شده و گفت: تشدید تنش‌ها در مرز پاکستان – هند و درگیری‌ها در کشمیر را نمی‌توان نادیده گرفت. پاکستان و هند باید از طریق مذاکره به دنبال راه حلی برای مساله کشمیر باشند. مناقشه کشمیر باید طبق قطعنامه‌های سازمان ملل و طبق خواسته مردم کشمیر حل شود. دولت و ملت ترکیه از مردم کشمیر حمایت می‌کنند.

اردوغان افزود: در جریان این نشست دو جانبه با نواز شریف در خصوص مسائل مشترکی مرتبط با جنگ با تروریسم صحبت کردیم. ما پاکستان را در جنگ با تروریسم تنها نخواهیم گذاشت. همدردی‌های مردم پاکستان با ترکیه پس از کودتای نافرجام ژوئیه نشان می‌دهد که پاکستان یکی از دوستان صمیمی ترکیه است. ترکیه هرگز احساسات صادقانه و حمایت پاکستان را فراموش نخواهد کرد.

وی افزود: جنبش گولن تلاش کرده تا با استفاده از بخش‌های دولتی ترکیه را تضعیف کند اما ما با سازمان گولن مبارزه می‌کنیم. ما اقداماتی را علیه قاتلان و شیاطین گروه گولن انجام خواهیم داد. اردوغان تاکید کرد: به این گروه ضد ترکیه نباید در پاکستان پناهندگی داده شود. آینده دانش آموزان ثبت نام شده در مدارس بین‌المللی که اخیرا تعطیل شده‌اند، نباید به خطر بیفتد.

رئیس جمهور ترکیه تصریح کرد: ما نقش خود را در تقویت روابط میان پاکستان و افغانستان ایفا خواهیم کرد.این دو کشور با تقویت هر چه بیشتر روابط دو جانبه موافقت کردند. اردوغان تاکید کرد: دلایلی داریم که ثابت می‌کند غرب از داعش حمایت می‌کند.

وی در اظهارات دیگری در پارلمان پاکستان گفت: ما با جدیت با داعش می‌جنگیم و به این جنگ ادامه می‌دهیم. هیچ ارتباطی میان داعش و اسلام نیست. هیچ چیز مثل داعش نمی‌تواند به اسلام ضربه بزند. دین ما به کسی حق کشتن انسانی دیگر را نمی‌دهد.

اردوغان افزود: چه کسی کنار داعش است، بله غرب در کنار آنهاست. ما ثابت کردیم که سلاح‌های داعش ساخت غرب است و همه چیز علیه اسلام است.

http://www.isna.ir/news/95082719214/

پاکستان معلمان «وابسته به گولن» را اخراج می‌کند

پاکستان معلمان «وابسته به گولن» را اخراج می‌کند

در آستانۀ سفر رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، به اسلام‌آباد، مقامات پاکستان به ده‌ها معلم «وابسته» به فتح‌الله گولن، روحانی مخالف دولت آنکارا، دستور دادند تا این کشور را ترک کنند.

چهارشنبه 26 آبان 1395 - 20:52

مقامات دولت پاکستان روز چهارشنبه تأیید کردند 130 معلم از مدارس و دانشکده‌های بین‌المللی «پاک‌ترک» همراه با کارکنان این مدارس و خانواده‌هایشان باید تا تاریخ 30 نوامبر (10 آذر) پاکستان را ترک کنند.این مدارس و دانشکده‌ها از سوی گولن حمایت می‌شوند؛ دولت آنکارا گولن را طراح اصلی کودتای نافرجام 26 تیر در ترکیه می‌داند.گولن که مدارس و دانشکده‌های زیادی در کشورهای مختلف دارد، هرگونه ارتباط با این کودتا را رد کرده است.

در همین حال اردوغان روز چهارشنبه از تصمیم اسلام‌آباد تقدیر کرد و گفت اخراج این معلمان نشان می‌دهد که پاک‌سازی افراد وابسته به گولن توسط دولت ترکیه تا چه اندازه برای پاکستان حائز اهمیت است.

آنکارا از زمان آغاز سرکوب گستردۀ عوامل وابسته به کودتا، بیش از 35 هزار نفر را بازداشت و بالغ‌بر 100 هزار نفر را از نهادهای دولتی و نظامی اخراج کرده است.این سرکوب در حالی صورت می‌گیرد که بسیاری از نهادهای بین‌المللی و کشورهای غربی دولت ترکیه را به برخورد فرا‌قضایی با متهمان متهم کرده‌اند.

در همین حال مقامات مسئول این مدارس، اخراج از پاکستان را تصمیمی «ناگهانی» عنوان کردند و گفتند این تصمیم بر سرنوشت بیش از 450 تن از کارکنان و خانواده‌هایشان و همچنین هزاران دانش‌آموز در پاکستان تأثیر خواهد داشت.

وب‌سایت گروه مدارس و دانشکده‌های بین‌المللی پاک‌ترک در بیانیه‌ای اعلام کرد: «می‌خواهیم به دانش آموزان و خانواده‌هایشان اطمینان بدهیم که فعالیت‌های آموزشی در همۀ شعب نهادهای آموزشی پاک‌ترک همچنان دایر است.»

یکی از مقامات محلی پاکستان گفت حدود 10 هزار دانش‌آموز که در 28 مدرسه و دانشکده تحصیل می‌کردند، از این تصمیم متضرر خواهند شد.وی افزود معلمان محلی جایگزین کادر اخراج‌شده از این مدارس و دانشکده‌ها خواهند شد.

http://www.presstv.ir/DetailFa/2016/11/16/493911/Pakistan-Turkey-Gulen-schools

مذاکره 4 شرکت ایرانی با روس‌ها برای خرید و تولید مشترک هواپیماهای سوپرجت

مذاکره 4 شرکت ایرانی با روس‌ها

برای خرید و تولید مشترک هواپیماهای سوپرجت

رئیس مرکز ملی فضایی ایران از مذاکره 4 شرکت ایرانی با روس‌ها برای خرید و تولید مشترک هواپیماهای سوپرجت خبر داد.

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۴

به گزارش ایران اکونومیست؛ منوچهر منطقی در نشست تخصصی هوایی و هوانوردی روسیه در کیش افزود: ایران از پتانسیل‌های زیادی در صنایع هوایی برخوردار است که بسترساز توسعه همکاری‌های مشترک با روسیه است.

وی درباره سیاست‌های ایران برای توسعه همکاری با صنایع هوایی روسیه گفت: در بخش هواپیماهای 150 نفره به بالا خواستار مشارکت در تولید قطعات هواپیماهای 50 الی 100 نفره و مونتاژ هواپیما هستیم. در زمینه بالگردهای متوسط و نیمه‌سنگین نیز دنبال استفاده از ظرفیت‌های مشترک با روسیه در بخش تولید بوده و در بخش پهپادها نیز تجاری‌سازی و توسعه همکاری‌های اقتصادی را دنبال می‌کنیم. طراحی هواپیمای 150 نفره از سه سال گذشته در ایران آغاز و در بخش ساخت اجزای موتور هواپیما اقدام‌های خوبی انجام داده‌ایم.

 رئیس مرکز ملی فضایی ایران متذکر شد: مونتاژ هواپیماهای 50 الی 70 نفره از 26 سال گذشته در ایران آغاز شده و ایران دارای قابلیت‌های خوبی در تعمیر هواپیماهای قدیمی و تبدیل آنها به هواپیماهای باری و آتش‌نشانی است. مذاکراتی برای خرید و تولید مشترک هواپیماهای سوپرجت و به کارگیری آنها در شرکت‌های هواپیمایی ایران صورت گرفته و 4 شرکت هواپیمایی خواستار تهیه این هواپیماها در ناوگان حمل و نقل خود هستند.

وی گفت: تشکیل کمیسیون مشترک علمی و فناوری بین دو کشور ایران و روسیه نقش بسیار مهمی در توسعه همکاری‌های دو کشور از جمله در حوزه صنایع هوایی و هوانوردی داشته و در این کمیسیون کمیته‌های هوایی و فضایی به‌طور مستقل طرح‌های دو کشور را دنبال می‌کنند. سه بالگرد جدید در مرحله طراحی قرار دارد که در آینده وارد فرآیند تولید می‌شود.

 رئیس مرکز ملی فضایی ایران ادامه داد: 30 هزار نفر دانشجو در 31 دانشگاه کشور در مرکز آموزش عالی مرتبط با هوا و فضا شاغل به تحصیل بوده و تاکنون 16 هزار نفر در این رشته دانش آموخته شدند و حدود 400 نفر هیات علمی نیز در این رشته ها شاغل هستند . از مجموع 180 مرکز هوا و فضا در ایران 125 مرکز در بخش طراحی و مهندسی و 15 مرکز در بخش تعمیر و نگهداری صنایع هوایی فعالیت می‌کنند.

منطقی با تاکید بر اینکه مهندسان ایرانی از توانمندی‌های خوبی در طراحی و تولید و توسعه در ابعاد مختلف برخوردارند افزود: از مجموع 4 میلیون و هشتصد هزار نفر دانشجوی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ایران 1.5 میلیون نفر در رشته های مهندسی مشغول به تحصیل هستند. ایران از نظر تعداد مهندسان بعد از روسیه و آمریکا سومین کشور جهان است.

http://iraneconomist.com/fa/news/133916

رزمایش پاکستان در مکانی سِرّی نزدیک هند

رزمایش پاکستان در مکانی سِرّی نزدیک هند

نواز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، به منظور بازدید از رزمایشی با مشارکت نیروهای زمینی و هوایی عازم منطقه‌ای سرّی در مرز این کشور با هند شده است.

چهارشنبه 26 آبان 1395 - 12:09

شریف به همراه راحیل شریف، رئیس ستاد کل ارتش، چهارشنبه به منظور بازدید از مانور سه روزه عازم این منطقه شد.در این رزمایش از انواع مختلف سلاح‌های سنگین، تانک، جنگنده و ادوات توپخانه‌ای آزمایش خواهد شد.

به گفتۀ دو مقام مسئول که نخواستند نامشان فاش شود، این رزمایش‌ با هدف بررسی سطح آمادگی ارتش در مقابله با عملیات بالقوه جنگی برگزار شده است.این رزمایش تنها سه روز پس از کشته شدن هفت سرباز پاکستانی در امتداد خط کنترل مرزی در منطقه مورد مناقشه کشمیر به دست نیروهای هندی انجام می‌شود.

در هفته‌های اخیر تبادل آتش مرزی میان دو طرف تشدید شده است. مناسبات میان هند و پاکستان از ماه ژوئیه (اوایل تابستان) و در پی کشته شدن یک چهرۀ استقلال‌طلبِ کشمیر متشنج شده است.هند نیز حمله به پایگاه ارتش این کشور در ماه سپتامبر (شهریور) را که 19 کشته بر جا گذاشت، به پیکارجویان مورد حمایت پاکستان نسبت داده است. اسلام‌آباد هرگونه نقشی را در وخامت اوضاع کشمیر رد کرده است. 

بیشترِ مسلمانِ کشمیرِ تحتِ کنترلِ هند با حاکمیت دهلی‌نو بر این منطقه مخالف هستند. هند به منظور سرکوب مخالفت‌ها صدها هزار نیرو به این منطقه اعزام کرده است.

این دو کشور از زمان جدایی در 1947، چهار بار با یکدیگر وارد جنگ شده‌‌اند. هند و پاکستان در 5 آذر 1382 (26 نوامبر 2003) بر سر آتش‌بس در کشمیر توافق و در سال‌ بعد نیز روند صلح را آغاز کردند.

از آن زمان، درگیری‌های پراکنده بین دو طرف رخ داده و هرکدام دیگری را به نقض آتش‌بس در مناطقِ مرزی در این منطقه متهم می‌کنند.

http://www.presstv.ir/DetailFa/2016/11/16/493838/Pakistan-Sharif-Raheel-Sharif-military-drill-India

روزنامه اطلاعات روز : ماجرای «ابوغریب» تکرار خواهد شد؟

ماجرای «ابوغریب» تکرار خواهد شد؟

۲۶ عقرب ۱۳۹۵

روزنامه اطلاعات روز

بدرفتاری نیروهای امریکایی در افغانستان خبر تازه‌یی نیست. بخشی از تنش سیاسی حامد کرزی با کاخ سفید که منجر به تیره‌گی روابط میان دو کشور شد و فاصله‌ی کرزی را از حامی اصلی‌اش، ایالات متحده‌ی امریکا، بیش‌تر ساخت، حملات و دستگیری‌های شبانه و بدرفتاری نیروهای امریکایی در افغانستان بود. کرزی پس از آن‌که فاصله‌ی آشکاری از ایالات متحده گرفت، انتقادهایش را بیشتر کرد و سرانجام خواهان انتقال مسئولیت زندان بگرام به دولت شد. پس از آن نیز، رییس‌جمهور غنی در زمان کارزارهای انتخاباتی‌اش، سخنان ضد و نقیضی در مورد زندان بگرام گفت که مایه‌ی دردسرش شد.
اکنون در کنار انتقادهای رهبر پیشین دولت افغانستان و نارضایتی بخشی از شهروندان از رفتار نظامیان امریکایی، دادگاه بین‌المللی جزایی لاهه نیز این مسأله را مورد توجه قرار داده است. بر مبنای گزارشی که این دادگاه منتشر کرده، احتمال می‌رود نیروهای نظامی و مأموران سازمان «سیا» در افغانستان مرتکب «جنایات جنگی» شده باشند. در ۲۷ مورد رفتار خشونت‌آمیز، شکنجه و تجاوز جنسی مأموران «سیا» بر مظنونان دستگیرشده، شهروندانی از افغانستان نیز حضور داشته‌اند. این ماجرا به سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ باز می‌گردد. در این گزارش، هم‌چنین یادآوری شده که از میان بازداشت‌شدگان در افغانستان، در ۶۱ مورد آن میان سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ احتمال شکنجه و رفتاری که به معنای ارتکاب جنایت جنگی است، مطرح شده است.
رفتار خشونت‌آمیز با مظنونان از سوی نیروهای نظامی و مأموران سیا، دور از انتظار نیست. شکنجه‌ی زندانیان در «ابوغریب» برای نخستین‌بار توجه نهادهای حامی حقوق بشر را به این مسأله جلب کرد. در آن مورد، افشا شد که شکنجه و رفتار خشونت‌بار با زندانیان، فراتر از حد انتظار بوده است. این در حالی است که حضور نیروهای امریکا، در مقایسه با افغانستان، زمان کمتری را در بر گرفته است. برعکس آن، نیروهای امریکایی و هم‌پیمانان نظامی‌اش در افغانستان گسترده‌تر و طولانی‌تر از حضور آن‌ها در عراق بوده و در نتیجه قابل پیش‌بینی است که در این سال‌ها آن‌ها مرتکب انجام اعمال غیر انسانی شده باشند. عکس‌هایی نیز از آن‌ها گاهاً در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد، سربازان در مناطق جنگی چندان پروای اسیرشدگان و یا افراد مظنون به همکاری با تروریست‌ها را ندارند.
طرح بررسی «ارتکاب جنایت جنگی در افغانستان» به واسطه‌ی نیروهای امریکایی، در حالی از سوی دادگاه جنایی لاهه مطرح می‌شود که دامنه‌ی این بی‌پروایی‌ها به مراتب فراتر از رفتار آن‌ها با زندانیان می‌رود. حمله‌ی هوایی نیروهای امریکایی به شفاخانه‌یی در قندز جان ده‌ها غیر نظامی را گرفت و ارتش این کشور مجبور به عذرخواهی و به انجام حمله‌ی اشتباه اعتراف کرد. آنچه که به‌ویژه در میان مردم در شرق و جنوب کشور، احساسات ضد امریکایی را گسترش داد، دست‌کم در کنار عوامل دیگر، رفتار خشونت‌بار نیروهایی امریکایی با مردم و مظنونان بود.
تردیدی نیست که رعایت موازین حقوق بشر در فضای جنگی، کار سختی است؛ اما از جهتی دیگر، نیروهای امریکایی در قالب پیمان ناتو، به افغانستان آمدند تا دست‌کم همین موازین را برقرار سازند و اسباب سرنگونی رژیمی را فراهم آورند که به حقوق بشر و رفتار مسالمت‌آمیز با انسان‌ها یا دشمنانش، باور نداشت. باری، ایالات متحده‌ی امریکا در کنار لشکرکشی به کشورهای دیگر برای از میان برداشتن شبکه‌های تروریستی و گروه‌های بنیادگرا، خود را ملزم به دفاع از حقوق بشر، تحقق دموکراسی و احترام به کرامت انسان‌ها می‌داند. شکی نیست که سربازان امریکایی در راه تحقق آن یا دست‌کم مبارزه با گروه‌های بنیادگرا، هزینه‌ی سنگینی پرداخته‌اند؛ اما این نیز روشن است که آن‌ها باید در برابر اعمال‌شان پاسخگو باشند و مردم حق دارند بدانند که آن‌ها بدرفتاری کرده یا حتا مرتکب جنایت جنگی شده‌اند. هنوز کشتار کامل اعضای یک خانواده در قندهار به واسطه‌ی یک سرباز امریکایی که بعدها به زندان افتاد را مردم فراموش نکرده‌اند و آن را نشانه‌یی از رفتار و نگاه امریکایی‌ها نسبت به افغان‌ها تلقی می‌کنند.
انتظار می‌رود دادگاه لاهه بتواند استدلال کافی برای آغاز بررسی‌هایش را در افغانستان جمع و به این کار مبادرت ورزد. این کار و نوع مواجهه‌ی ایالات متحده‌ی امریکا با آن، درواقع تعیین می‌کند که مردم افغانستان چه انتظاری از حضور امریکا در افغانستان داشته باشند.

http://www.etilaatroz.com/43119

«نزاویسیمایا گازتا» چاپ مسکو: ذخایر نفت و گاز خزر ناامیدکننده و آمار آن اغراق‌آمیز است

«نزاویسیمایا گازتا» چاپ مسکو:

ذخایر نفت و گاز خزر ناامید کننده و آمار آن اغراق‌آمیز است

روزنامه «نزاویسیمایا گازتا» چاپ مسکو، پیش‌بینی‌های مربوط به ذخایر نفت و گاز حوزه دریای خزر را ناامیدکننده و اغراق‌آمیز عنوان کرد.

۹۵/۰۸/۲۶ :: ۱۵:۱۰

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، روزنامه «نزاویسیمایا گازتا» در گزارشی به موضوع میزان ذخایر انرژی دریای خزر و وضعیت استخراج آن توسط کشورهای ساحلی پرداخت.

در این گزارش که به قلم «سرگئی ژلتسوف» کارشناس مسائل بین‌المللی نگاشته شده، آمده است: ماه اکتبر سال جاری برای صنایع نفت قزاقستان که اقدام به تجدید استخراج صنعتی نفت در میدان نفتی «کاشاگان» کرد، به نقطه عطفی تبدیل شد.

مقامات قزاق همانا در جهت حل‌وفصل مشکلات اجتماعی و اقتصادی و تکمیل بودجه کشور امیدهای زیادی به این میدان نفتی بسته‌اند. اما بعید است بهره‌برداری مجدد از این میدان نفتی بتواند وضعیتی را که طی سال های اخیر در بخش تولید نفت کشور وجود دارد، تغییر بدهد.

براساس پیش بینی‌های موجود، در سال 2016 در قزاقستان باید 74-75 میلیون تن نفت تولید شود در حالی که در سال 2013 این کشور 81.8 میلیون تن تولید کرده بود.

آذربایجان نیز با برخی از مشکلات مواجه بوده و طی سال‌های اخیر تولید نفت در سطح 42-43 میلیون باقی مانده است. در سال 2013 این کشور موفق به استخراج 43.1 میلیون تن و در سال 2015 - 41.6 میلیون تن نفت شد.

در مورد استخراج گاز وضعیت ترکمنستان نسبتا ثابت به نظر می‌رسد ولی باز هم در این کشور نیز مشکلاتی وجود دارد که می‌تواند منجر به کاهش بهره‌برداری از میادین نفت و گاز شود.

کاهش استخراج منابع هیدروکربن در دولت‌های ساحلی دریای خزر، از جمله آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به مشکلاتی مربوط است که ریشه آن به اوایل سال‌های 1990 بر می‌گردد.

بعد از فروپاشی نظام شوروی، کشورهای حوزه دریای خزر با مشکلات اقتصادی مواجه شدند که حل آن به طور مستقیم در استخراج ذخایر هیدروکربن متصور بود. علاوه بر این، توجه زیادی به احداث زیرساخت‌های جدید برای عرضه ذخایر انرژی به بازارهای خارجی می‌شد.

این 3 کشور ساحلی دریای خزر امید داشتند که با افزایش سطح استخراج ذخایر انرژی و عرضه آن به بازارهای جهانی بتوانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی و امنیت انرژی را رفع و پایه‌های دولتی خود را تقویت بخشند. برای دست‌یابی به این اهداف، آنها از سوی کشورهای غربی و شرکت‌های بین‌المللی نفتی که در ارتقا استخراج و عرضه ذخایر انرژی شرکت داشتند، حمایت می‌شدند.

وجود حجم قابل توجه منابع هیدروکربن در میادین دریای خزر که بعدها از آن به عنوان «کویت دوم» یاد می‌شد، پیش بینی‌های مختلف و اغراق آمیزی در خصوص پتانسیل کلی ذخایر منابع انرژی در این منطقه را به دنبال داشت.

با وجود شک و تردیدهای زیادی در مورد ذخایر فوق‌العاده منابع هیدروکربن در حوزه خزر و بیش از این به سرعت استخراج آن، هیچ توجهی صورت نگرفت. علاوه بر این، کشورهای ساحلی دریای خزر، بدون آن که تصمیم نهایی در مورد وضعیت حقوقی این دریاچه را بگیرند، با عجله و جلب سرمایه خارجی سعی کردند میادین انرژی خود را تحت کنترل قرار دهند.

در مجموع، کشورهای حوزه ساحلی دریای خزر از اطلاعات اغراق آمیزی درباره وجود ذخایر غنی هیدروکربن و پروژه‌های جدید عرضه آن را با هدف جلب بیشتر توجه کشورهای عربی و شرکت‌های انرژی بین‌المللی استفاده می‌کردند. در نهایت، عامل وجود منابع هیدروکربن سیاست کشورهای ساحلی دریای خزر را تنظیم کرده بر روی انتخاب مسیرهای صادرات منابع انرژی تاثیر گذاشت و همزمان این منطقه را به نقطه تضاد منافع کشورهای خارجی تبدیل داد.

در همین حال، مبارزه اصلی برای انتخاب مسیرهای عرضه منابع انرژی میان روسیه و کشورهای غربی که دولت‌های منطقه ساحلی دریای خزر را تحت فشار قرار داده بودند، صورت گرفت.

این وضعیت در حالی بود که کشورهای ساحلی دریای خزر با سیاسی کردن مشکلات مربوط به منابع هیدروکربن و صادرات آن، توانستند سرمایه شرکت‌های نفتی بین‌المللی را به خود جلب کنند. نتیجه حضور گسترده شرکت‌های نفتی بین‌المللی در منطقه دریای خزر، افزایش استخراج منابع هیدروکربن و توسعه پروژه‌های خط لوله صادراتی بود.

مبالغی که کشورهای منطقه دریای خزر از فروش منابع هیدروکربن به دست آوردند، موجب تثبیت وضعیت اجتماعی و اقتصادی و تقویت نهادهای دولتی شد.

با این حال، طی سال‌های اخیر، استخراج بیشتر منابع هیدروکربن دریای خزر تاثیر قابل توجهی بر بازار نفت و گاز جهان نگذاشت و تقاضا برای عرضه مقدار بیشتر نفت و گاز که کشورهای ساحلی دریای خزر به آن امید داشتند، صورت نگرفت. علاوه بر این، عدم وجود زیرساخت‌های لازم و بی ثباتی‌های سیاسی در کشورهایی که از طریق آن قرار بود منابع هیدروکربن صادر شوند، نیز به روند افزایش صادرات تاثیر منفی گذاشت. 

با این حال، تلاش‌ کشورهای حوزه خزر جهت افزایش صادرات منابع هیدروکربن به بازارهای خارجی با منافع کشورهای غربی و شرکتهای نفتی بین‌المللی که تاثیر زیادی به سرعت توسعه میادین و زیرساخت‌های عرضه منابع انرژی در این منطقه گذاشته بودند، مطابقت داشت.

سیاست محدود کننده قدرت‌ها در قبال نفت و گاز خزر

سیاست انرژی آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه دریای خزر تغییر جهت گیری کشورهای سابق شوروی منطقه دریای خزر به سمت منافع خود را دنبال می‌کرد که در اجرای این اهداف منابع هیدروکربن و خطوط حمل و نقل آن نقش کلیدی داشتند.

علاوه بر این، اتحادیه اروپا و به میزان کمتر آمریکا نیاز مبرمی به منابع هیدروکربن دریای خزر داشتند. تنوع بخشیدن مسیر عرضه نفت و گاز کشورهای منطقه، ابزاری برای فشار بر روی روسیه و تغییر جهت گیری سیاسی کشورهای حاشیه دریای خزر بود که از این طریق آنها را به ایجاد مسیرهای جدید صادرات منابع انرژی سوق می‌دادند.

 در مجموع می‌توان گفت که اتحادیه اروپا و آمریکا در این زمینه موفق عمل کردند. واشنگتن همچنین مبتکر ایجاد خط لوله نفتی «باکو-تفلیس-جیهان» در ساحل غربی دریای خزر و خط لوله گاز «باکو-ارزروم» بود. تغییر مسیر خط انتقال نفت و گاز آذربایجان به سمت غرب یکی از اهداف کلیدی آمریکا و اتحادیه اروپا به شمار می‌رفت.

در سواحل شرقی منطقه دریای خزر، آمریکا تغییر مسیر عرضه نفت ترکمنستان از سمت روسیه به سوی چین را تشویق می‌کرد. به این ترتیب، واشنگتن هیچ مانعی در تقویت روابط انرژی «آستانه»، «عشق آباد» و «پکن» درست نمی‌کرد.

به نوبه خود نیز، چین خط لوله عرضه منابع انرژی دریای خزر را بطور مستقیم و بدون هیچ مانعی عملیاتی کرد. با احداث خط لوله عرضه گاز ترکمنستان چین، انحصار قدیمی روسیه در صادرات گاز را شکسته موقعیت خود را در این کشور و در کل منطقه دریای خزر تقویت بخشید. پکن به عنوان یک منبع سرمایه گذار و خریدار منابع هیدروکربن موقعیت‌های کلیدی را به دست آورد.

علاوه بر ایجاد زیرساخت های جدید، چین طی سال‌های اخیر مسائل مربوط به تثبیت ژئوپولیتکی خود در منطقه دریای خزر و آسیای مرکزی را حل و فصل می‌کرد. همچنین از طریق پروژه‌های مختلف، پکن تلاش می‌کرد نفوذ کشورهای غربی و روسیه در منطقه دریای خزر و آسیای مرکزی را محدود کرده و نقش خود در این مناطق را تقویت بخشد. به این ترتیب، نگرش منفی چین به پروژه اتحادیه اقتصادی اورآسیا به تقویت بیشتر حضور روسیه با اجرای این پروژه در کشورهای قزاقستان و قرقیزستان مرتبط است.

پکن به مسائل مربوط به گسترش بیشتر همکاریهای انرژی با کشورهای ساحلی دریای خزر از پرتو توسعه اقتصادی فعلی خود و اجرای منافع بلند مدت در فضای اورآسیا نگاه می‌کند. به نوبه خود نیز، پکن برای ترکمنستان و قزاقستان همچون کشوری خریدار منابع هیدروکربن باقی مانده و این دو کشور سعی می‌کنند حجم عرضه منابع انرژی به چین را افزایش دهند.

چین زیرساخت‌های جدیدی برای عرضه منابع هیدروکربن در منطقه تشکیل داده که به منافع بلند مدت این کشور مرتبط است. خط لوله گاز از ترکمنستان به چین، عرضه گاز سواحل شرقی دریای خزر به سوی این کشور را تضمین کرده است.

ظرفیت این خط لوله گاز، به 65 میلیارد متر مکعب رسیده است که در میان مدت احتمال مشارکت کشورهای ساحلی دریای خزر در پروژه‌های آلترناتیو، از جمله پروژه‌های مسیر غربی، را کاهش داده است. به عبارتی، تغییر برنامه‌های چین در مورد تقویت ظرفیت خط لوله گاز به معنی تنظیم سیاست انرژی این کشور نسبت به منابع هیدروکربن حوزه دریای خزر می باشد.

توسعه استراتژیک انرژی چین در کشورهای ساحلی دریای خزر با تقویت حضور این کشور در میادین ذخایر انرژی مرتبط است. پکن در تلاش است تا با این کشورها در زمینه اکتشاف، توسعه و مالکیت مشترک منابع هیدروکربن توافق و از این طریق سیاست تنوع بخشیدن منابع انرژی را پیاده سازد. علاوه بر این، پکن به بحث و گفت و گوی کشورهای حوزه خزر و آسیای مرکزی با کشورهای غربی که در تلاش است از طریق پروژه‌های مختلف انرژی نه تنها کشورهای حوزه دریای خزر را از مدار نفوذ روسیه بلکه عامل چین را هم در این منطقه محدود کند، توجه می‌کند.

منابع هیدروکربن حوزه دریای خزر در کانون توجه چین باقی خواهند ماند. پکن تلاش‌های ژئوپولیتیک خود را به ساحل شرقی دریای خزر متمرکز کرده است و برای عملی ساختن اهداف دراز مدت خود به تقویت همکاری با قزاقستان و ترکمنستان جهت عرضه منابع هیدروکربن برنامه‌هایی از جمله کمک مالی-تکنیکی به این کشورها را در دستور کار دارد.

علاوه بر این، پکن در زمینه مسائل امنیت انرژی، ایجاد بازارهای جدید، دستیابی پایدار و امن به منابع هیدروکربن به کشورهای آسیای مرکزی به عنوان پایگاه و عقبه استراتژیک خود نگاه می کند.

25 سال بعد از تغییر وضعیت ژئوپولیتیک در منطقه خزر، ظرفیت هیدروکربنی آن هنوز هم در کانون توجه کشورهای حاشیه دریای خزر و خارجی قرار گرفته است. با این حال، وضعیت فعلی سطح استخراج نفت و گاز در منطقه خزر و همچنین توسعه پروژه‌های عرضه منابع هیدروکربن خبر از آن می‌دهد که در آینده نزدیک استخراج و عرضه منابع انرژی در منطقه افزایش نخواهد یافت. هدف کلیدی کشورهای ساحلی دریای خزر حفظ سطح کنونی استخراج و جلوگیری از کاهش آن می‌باشد.

با این حال، مسائل مربوط به استخراج و صادرات منابع هیدروکربن تا به حال به عنوان مانع عمده روند مذاکرات در خصوص وضعیت حقوقی دریای خزر باقی مانده است. عدم تصمیم مشترک در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر تا حد زیادی به دخالت شرکت‌های نقتی بین المللی و فشار سرمایه غربی مرتبط است.

پویایی استخراج و صادرات منابع هیدروکربن در حوزه خزر مانند گذشته مبهم باقی مانده است.  این مهم به دوری این منطقه که امکانات دستیابی منابع هیدروکربن حوزه خزر به بازارهای خارجی و همچنین بی ثباتی سیاسی در کشورهای که از طریق آن بایستی خط لوله های جدید عبور کنند، مرتبط است.

علاوه بر این، سیاست انرژی کشورهای منطقه تحت نفوذ جدی کشورهای غربی و چین قرار دارد که این 2 کشور در نوبه خود منافع شخصی خود را به سرعت توسعه میادین هیدروکربن دریای خزر تحمیل می کنند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950820000216